منوی اصلی
نویسندگان
- مدیر سایت (1788)
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME
قسمت چهارم: سربازی ام با اینکه در جنگ وگلوله و مین و خمپاره بود روزگار خوش و سرگرم کننده ای بود با اینکه خیلی ها را از دست دادیم دوستانی را هم یافتیم اما بعدها دیگر نتوانستیم همدیگر را ببینیم ، هرکدام رفتیم در یک گوشه ای از زمین و شروع کردیم به بازی نقش […]
+ لینک مطلب
نظرات [۰] , بازدید:2,303بار
قسمت سوم : قلم را می کنم داخل مغزم تا دوباره بالا بیاورم ؛ بیاورم و بگویم : کم کم دارم روی زمین غریبه می شوم اما دریا و آسمان دوستان همیشگی ام خواهند بود ابرهای سیاه و بارش های باران هم همینطور . شالیزارها ؛ زنان تا کمرخم شده ؛ زالوهای چسبان به پاها […]
+ لینک مطلب
نظرات [۰] , بازدید:2,096بار
قسمت دوم : تمام اینا هنوز تو کله ام هستند و هنوز نتوانسته ام درمانش کنم هنوز تصاویرم با تقی و محمد و سعید و عبدالرضا و حمید در اتاقهای گلی با سقف پوشالی خانه کریم که درس می خواندیم در ذهنم وول می خورند همین یک ماه پیش در شنبه بازار دیدمش چقدر […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:2,358بار
قسمت اول : دلم میخواست انگشتم را بکنم تو کله ام و بالا بیارم همه این سالهای رفته را حالم بد بود خیلی بد . مغزم دچار تهوع شده بود .تصویر عیسی آمد جلویم که داشتند رویش خاک می ریختند یاد مردادسالی افتادم که همه از خانه هاریخته بودیم بیرون باد و رعدوبرق شدید […]
+ لینک مطلب
نظرات [۰] , بازدید:2,091بار
مقدمه: بالاخره همه چی دست به دست هم دادند وکشاندنم به بیمارستان برای آنژیو و بعدش هم بالون زدن شاید هم اوضاع آنقدر بد نبود اما امورات پزشک و بیمارستانی که سهامدارش بود باید می گذشت . گفتم همه دست به دست هم دادند آره آلودگی این ابرشهر نکبتی که هیچ وقت مهرش به دلم […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:2,438بار
تکیه دادم به پشتی و ولو شدم،خسته شده بودم . اما زنم همان طور داشت هنوز غر می زد چه می دونم حرف می زد شاید هم … حرفاش همه تکراری بودند ، بارها شنیده بودم.جالب بود دقیقاً شبیه دیالوگ سریالهای تلویزیونی.خسته ام کرده بود.داشتم متوجه می شدم که ازش دارم تنفر پیدا […]
+ لینک مطلب
نظرات [۰] , بازدید:2,200بار
(با تشکر از خانم اصلانی که ماجرای سیلی خوردن از پدر بزرگش در یک شب نزدیک سال نو را برای کسی تعریف کرد و گفت تاحالا به زبان نیاورده ام که خدا بیامرزدش. و شد این قصه) بیرون برف به شدت در حال بارش بود ، برف زیباست اما برای ما در آن سال […]
+ لینک مطلب
نظرات [۹] , بازدید:3,424بار
چندی پیش و در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان سایت وزین کرکان عکسهایی از درو برنج گذاشت و من رفتم به سالهایی دور سالهایی که حمل برنجهای درو شده از مزارع به خانه ها با اسب صورت می گرفت.داشتم اسبها را می دیدم که آرام آرام در کوچه ها می رفتند و پوزه بندی […]
+ لینک مطلب
نظرات [۹] , بازدید:3,544بار
آقای طاهری مدیریت محترم سایت آبکنارما اعلام نموده بودند از اولین ها یتان بنویسید.ایده های خوبی می دهند که بار اول در مورد اولین ماشین بود و از قضای روزگار اولین ماشینهایمان یکی بود و آن هم ژیان که داستانش را نوشتم و حالا از اولین سفر م می نویسم که به صورت پراکنده […]
+ لینک مطلب
نظرات [۰] , بازدید:2,190بار
بله مسافرین ایستگاه می خندیدند .خدارا شکر که باعث شادی و خنده تعدادی شدم،ترمز کردم تا ایمان و شین سوار شوند و بعد راه افتادیم .یادم رفت بگویم که برگه ای هم نوشته بودم فروشی و چسبانده بودم پشت شیشه عقب.آمدیم و رسیدیم به عوارضی که ابتدای اتوبان تهران کرج بود، تا آمدم پول […]
+ لینک مطلب
نظرات [۴] , بازدید:2,929بار
در همان شمال قرار و مدار بازدیدهای عید از اقوام ساکن تهران را با خواهرها که آن موقع مجرد بودند گذاشته بودیم. رخش را از دم خانه پدر خانمم آورده بودم خانه و خواهرها که برای بازدید عید آمدند خانه ما فردا صبح همه سوار ژیان شدیم و ضبط قرمز را هم برداشتیم و […]
+ لینک مطلب
نظرات [۱] , بازدید:2,532بار
کمک حال خوبی بود هر چند کوتاه مدت و با دردسر و اذیت کردن های فراوانی که داشت . با پارتی ایمان را گذاشته بودیم مهد کودک یک شرکت داروسازی واقع در جاده مخصوص کرج و در خیابان پشتی آن هم شرکتی که در آن کار می کردم واقع بود.من صبح ها ایمان را […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:2,861بار
با کمک برادر زنم توانستیم یک ژیان بخریم با قیمت ۱۲۰ هزارتومان. از ذوق داشتن ماشین حال خوشی داشتیم و آنقدر گرم بودیم که متوجه نبودیم یارو قورباغه را با یک رنگ زیبا به جای بلبل به ما انداخته و ایمان خوشحال تر از ما بود و به آن می گفت ژیان بابا .حدود […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:2,870بار
تقدیم به افسانه زندگیم گاهاًوقتی انسانها به یک جایگاه و موقعیت و مقامی که می رسند بدون در نظر گرفتن چگونه رسیدن به آن موقعیت گذشته را از یاد می برند.اما ما همیشه در حال شکر گذاری هستیم که زمانی در اوایل ازدواج دو اتاق داشتیم که آشپزخانه اش چند پله می خورد و […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:2,792بار
تقدیم به یک آشنا ( سمیه . م ) اعصابم از دست خواهرم و ننه داغان شده بود . ما سه نفر در ایوانی که تبدیل به اتاق شده بود می خوابیدیم . دوتا درخت سیب جلوی حیاط ؛ که شاخه هایش تا شیشه های ایوان اتاق خود نمایی می کردند شده بودند مایه […]
+ لینک مطلب
نظرات [۹] , بازدید:4,010بار
با سلام و خسته نباشید خدمت دوستان این بار تصاویری از روستای زیبای کپورچال برایتان آماده نموده ایم زحمت این عکسها را اقای احمد جوی عزیز بر عهده داشته ؛ عکسهای زیبایی از ساحل کپورچال و گلهای این روستا امید است که از دیدن این تصاویر لذت برده باشید […]
+ لینک مطلب
نظرات [۱۱] , بازدید:10,099بار
بندرعباس آقای اسدی همانطور زل زده بود به چشمهام و دوباره پرسید : مطمئنی سید؟ناخودآگاه داشتم تحت تاًثیر قرار می گرفتم و منصرف می شدم، اما گفتم نه آقای اسدی بیشتر از دو ساله که از زن و بچه ام دور شده ام، دیگر ماندن برایم سخت شده، برای دختر بزرگم هم خواستگار پیدا […]
+ لینک مطلب
نظرات [۸] , بازدید:3,795بار
با سلام و خسته نباشید خدمت شما دوستان عزیز سری دوم عکسهای کپورچال از طبیعت و دریا کاری از آقای احمد جوی کپورچالی خدمتان ارائه میگردد امیدوارم از دیدن عکسها لذت برده باشید عکاس: آقای رحیم احمدجوی کپورچالی منبع: سایت کرکان بندرانزلی
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:5,883بار
با سلام خدمت شما دوستان اگر از خوانندگان این سایت هستین تاکنون داستانهای زیادی از آقای احمد جوی عزیز در سایت مشاهده نموده اید اینار آقای احمد جوی در سفر به زادگاهش روستای کپورچال تصاویری هم تهیه و برایمان ارسال نمودند که برای استفاده سایر دوستان که از زادگاه خود روستای کپورچال دور بوده […]
+ لینک مطلب
نظرات [۳] , بازدید:7,588بار
پولهای سید به موقع و زیاد می رسید فکر کنم بنده خدا تمام سعی و تلاشش را داشت می کرد شاید بیشتر از توانش در دو نامه قبلی گفته بود و خیلی هم تاکید کرده بود که سعی کن کمتر خرج کنی و بیشتر پس انداز تا وقتی برگشتم سرمایه ای باشد برای شروع […]
+ لینک مطلب
نظرات [۱] , بازدید:2,746بار
دست روی جیبش گذاشت و بودن چاقو حس خوبی را به اش داد ؛ ازنفرت پر بودوقتی قیافه و هیکل عارف را مجسم میکرد در ذهنش داشت با چاقو به نقاط مختلف بدنش ضربه می زد . روی ماسه ها دراز کشید و به آسمان چشم دوخت . آسمان پر از ستاره و شهاب […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:2,961بار
شش ماه بود که از خانه زده بودم بیرون ودر این هوای گرم وشرجی که واقعا” طاقت فرسا بود درحال کارکردن بودم لحظه پیش بود که آقای اسدی صدایم کرد و گفت : مرد مومن حواست هست داری چه کار میکنی ؟ شبها تاساعت هشت روزهای جمعه و تعطیل همیشه سرکاری ؛ خسته نمی […]
+ لینک مطلب
نظرات [۱] , بازدید:10,216بار
کم کم حالمان داشت بهتر می شد. با اولین پولی که سید فرستاد به زندگیمان یک سرو سامانی داده بودم، اول کمی از بدهکاری که به حاج جعفر بقال داشتیم را دادم و گفتم سید برای کار رفته به بندر عباس و در هر نوبت که برایمان پول بفرستد من هم کم کم بدهی […]
+ لینک مطلب
نظرات [۵] , بازدید:3,478بار
یک ماهی میشه که بویش را می شد حس کنی و فرشهای آویزان از پشت بامها و آدمهای آویزان شده از در و پنجره قوطی کبریتها که به نام آپارتمان معروف شده اند و قدر و قیمتی برای هرمترش پیدا کرده اند که دود از کله آدم بلند می شود. به شناسنامه های […]
+ لینک مطلب
نظرات [۵] , بازدید:3,320بار
بالاخره تصمیمم را گرفتم،یک چیزهایی شنیده بودم که اکر بتوانم خودم را تا بندر عباس برسانم حتماً یک کاری پیدا خواهد شد. دیگر تاب ماندن در محل را نداشتم ، به نانوا و بقال و چند نفر دیگر بدهکار بودم و روی روبرو شدن با آنها را نداشتم و از طرف دیگ دیدن بچه […]
+ لینک مطلب
نظرات [۵] , بازدید:3,090بار
من از باران این شهر نفرت دارم.تا اندازه ای که وقتی می بارد دلم می خواهد زانو بزنم و التماس کنان بگویم بس است ،نبار…… تمام شب را بیدار بودم ، نماز را که در ایوان خواندم همانجا روی سجاده نشستم و به باران که به شدت درحال باریدن بود نگاه می کردم.دیشب […]
+ لینک مطلب
نظرات [۳] , بازدید:3,708بار
چه آسمان قشنگی برای من چیدی چه خوابهای قشنگی برای من دیدی چه کار خوبی کردی که بی هماهنگی برای خلقت من از خودم نپرسیدی تعطیلات آخر ماه صفر باعث شد تا برای فرار از این هوای گند و آلوده که […]
+ لینک مطلب
نظرات [۲] , بازدید:3,787بار
روستای کپورچال در مسیر جاده انزلی به آستارا قرار دارد حدود ۲۰ کیلومتر که از انزلی خارج شوید به این روستای با صفا خواهید رسید این روستا دارای بازار هفتگی در روزهای دوشنبه دارد و یکی از بزرگترین روستاهای انزلی بشمار میرود تصاویری از این روستا را برای شما دوستان انتخاب نمودیم . منبع: […]
+ لینک مطلب
نظرات [۴] , بازدید:17,305بار
آخرای شهریور بود وآماده رفتن به تهران .از جلوی مسجد که رد می شدم ناگهان اگهی ترحیمی را که روی دیوار درب ورودی مسجد بود دیدم ،به صورت گذرا اسم و عکس آشنا آمدو چون باید می رفتم فرصت برای پرس و جوی بیشتر نبود و متعجب از اینکه در این چند روز […]
+ لینک مطلب
نظرات [۰] , بازدید:2,270بار
۴شنبه ها میتواند خوب باشد.آن موقع ها ۴ شنبه ها صبح، روز های خوبی بود.روزهایی که آخرین روز هفته بودند برایم.و چقدر دوست داشتنی! بعد تر از آن ۴شنبه ها خوب نبود. یک صبح آمدند گفتند پایت شکسته.آمدیم. دیدیم نشانت نمیدهند. بغض کردیم. نشستیم.۴ شنبه بود. و تو… ! یک ماشین میتواند ۳ […]
+ لینک مطلب
نظرات [۵] , بازدید:4,823بار
آرشیو مطالب
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » کمکهای مردمی برای مسجد...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » اولسبلانگاه کجاست
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » آنقوت (Ruddy Shelduck)
- » عکسهای اینستاگرامی روستای کرکان...
- » بمانی
- » روستای لپوندان
- » باغ محتشم رشت
- » بارهنگ «وارانگو»
گالری تصاویر
جستجو
مدیریت
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .
تبلیغات
HTML
محبوب ترین مطالب
- » آموزش و طرز تهیه کباب کوبیده آ...
- » مراحل پرورش کرم ابریشم
- » متن کامل شازده کوچولو
- » دانلود آهنگ زیبای تو نزدیکی از...
- » چند افسانه متروک ماندن شهر گسک...
- » طرز تهیه میرزا قاسمی غذای محلی...
- » دانلود آهنگ زیبای یه دل شکوندم...
- » بانو روح انگیز میرزایی موسیقی ...
- » رضا نظری و دزدان ناشی
- » دانلود آهنگ زیبای ستاره مشرقی ...
- » طرز تهیه شربت توت فرنگی
- » روش دم کردن چای و انواع دم نوش
- » بهداشت فردی
- » لیست همه زنان رضا شاه
- » استاد احمد عاشورپور (بهمراه دا...
- » دهکده ییلاقی اولسبلنگاه شهرست...
- » آموزش و طرز تهیه انواع خورشت ق...
- » درست صحبت کردن را بیاموزید !
- » عروسک های باربی عامل امریکایی ...
- » لباسهای محلی گیلان؛ جاذبه ای ر...
- » طرز تهیه کال کباب شمالی
- » افتتاح بیمارستان سلامت رستم آب...
- » چگونه سوالات و جوابهای امنیتی...
- » داستان رعنا ( رَعنَه )
- » گیاهان شمال ایران – گیاه زولنگ...
- » لباس قاسم آبادی
- » آئین جشن چهارشنبه سوری
- » نام و نشان گیلان
- » طرز تهیه کباب ترش گیلان
- » تاریخچه روستای کرکان بندرانزلی
مطالب اتفاقی
- » یادی ازشاعر اباذر غلامی...
- » شهر ماتم
- » بازگردانی ایمیل یاهو به...
- » سازه های تاریخی و...
- » Restart کردن گوشی دیگران...
- » روزی که امیر کبیر...
- » کلیدهای میانبر جدید در...
- » تاریخچه کامل آبکنار قسمت...
- » فواید لبخند زدن
- » History of “Karkan Bandar...
- » تصاویری از نابودی مدرسه...
- » سفال سازی
- » گلچین عکسهایی از روستای...
- » باران فقر (۶) از...
- » تصاویری از ماسوله گیلان
- » برداشت برنج در روستای...
- » عکسهایی از روستای خمیران...
- » عکس هایی از محمد...
- » سربازی ۲ داستانی از...
- » رویای پرواز از نوشته...
ابر برچسب
بازدید از سایت