آدرس پایگاه اطلاع رسانی هییت ورزشهای همگانی بندر انزلی
http://hamegani22.persianblog.ir

سلام اطلاعاتی راجع به حمام گوراب زرمیخ میخواستم اگه هم کتابی میشناسید لطفا معرفی کنید ممنوون

با سلام. مدیریت محترم خانم امانی در تاریخ ۱۵ آذر ۹۲ خلاصه ای از وبلاگ بنده در مورد دارالحکومه بیتم شاندرمن منتشر کرده که باعث خوشحالی است. ولی از ذکر منبع خودداری نموده. لطف کنید در ادامه مطلب آدرس وبلاگ را ذکر نمایید تا خوانندگان شما برای اطلاعات بیشتر از این وبلاگ دیدن کنند. با تشکر

سلام تشکر از جنابعالی برای پیگیری موضوع.

با سلام
روزنامه فرصت امروز در راستای آگاهی بخشی در زمینه سزمایه گذاری و فرهنگ کسب و کار از شما دوست عزیز در خصوص موضوع سرمایه گذاری در پرورش کرم ابریشم در خواست مصاحبه دارد .
با سپاس : عباس نعیم امینی
روزنامه اقتصادی مدیریتی فرصت امروز
گروه سرمایه گذاری و ایده پردازی

با عرض سلام؛
احتراماً، ضمن خسته نباشید از شما دوست گرامی گه زحمت کشیدید و این مطالب را در مورد روستاهای بندر انزلی
گرداوری نموده اید امید است در آیند از شما دوست گرامی که مطالب یاد شده به خصوص عکس هایی که از روستاها
گرفته اید به بیشتر در سایت در مورد هر روستا داشته باشیم اینجانب از مطالب لذت بردم به خصوص از مطالبی که در
مورد (روستای شیلسر) نوشته و گردآورده بودید از جانب خودم بسیار ممنون و سپاسگذارم.اینجانب بهزاد رمضانی پور
فرزند علی رمضانی پور(میرزا علی رمضانی پور) از نوادگان موسی رمضانی و بهار علیجانی کرگانی می باشم .

سلام
در سالهای قبل از همین سایت شما در مورد کارخانه فیبر مطلبی دیدم ، اخیرا اخباری از این شرکت نیست، میدانم که نصف نیروهای این شرکت از کار برکنار شده اند اما وضعیت صنعت مورد کار این کارخانه الان در وضعیت خوبی قرار داره .. شما اخیرا اخبار و اطلاعاتی از این شرکت و صاحبان جدید آن ندارید؟؟؟؟؟
ممنون میشوم

مادر شدن یه حس قشنگه ، وقتی اولین با رمیفهمی که داری مادر میشی نمیدونی که حالت چطوریه . قشنگ ، گنگ ، زیبا و مجهول کم کم ازش لذت میبری . وقتی بچه دنیا میاد انگار تمام عشق توی نگاه کوچیکش هست .انگار واقعا داره از پیش خدا میاد که اینقدر معصومه . صدای گریش برات آهنگ دلنوازه حتی وقتی نصف شب از خواب بیدارت می کنه . باید پوشکش رو عوض کنی هیچم چندشت نمی شه آخه عشق مادر شدن اینجوریه . غذا توی دهن کوچولوش می ذاری و اون نوش جان می کنه و تو لذت میبری . کمی که بزرگ شد چهار دست و پا میره و تو انگار تمام دنیا رو بهت میدن . دستش رو میگیری که بلندش کنی و راه ببری ، حال می کنی با راه رفتن بچت با حرف زدنش . روزی هزار بار شکر خدای مهربون رو به جا میاری چون میدونی اینا همش از لطف پروردگاره . سالها میگذره ، تو و کوچولوت بزرگ میشین . تجربه کسب می کنین… یهو میبینی دوباره و یکباره داری مادر میشی . اما انگار این مادر شدن رو دوست نداری . جلوش مقاومت میکنی ، اما باید بپذیری که اینهم یه جور مادر شدنه . یعنی اونقدر بزرگ شدی و خدا دوستت داشته که بهت یه مسئولیت جدید داده . مادر پدر و مادرت باشی . سخته وقتی میبینی کوه قدرتمند زندگیت داره تیه میشه . سخته که ببینی کسی که تکیه گاهت زندگیت بوده باید بهت تکیه بزنه . … اما یادت باشه اونها نباید بفهمند که تو این مادر شدن رو دوست نداری . باید کوه باشی ، یادت باشه کوه ، مراقب باشه وقتی داری به درد دلشون گوش می کنی اشکت نریزه ، یادت باشه وقتی دستشون رو میگیری اگه دو قدم فقط دو قدم راه رفتن باید ذوق کنی مثل راه رفتن برای بچه ی خودت ، مبادا اشک بریزی ، توی دهان بزرگشون غذا که میذاری اشک نریز خودتو کنترل کن . چون اگه بدونن که به خاطر بیماری و از کار افتادگیشون ناراحتی ، خیلی غصه شون میشه چون اونها قبلا مادر و پدر تو بودن . فقط لبخند بزن ، خلاصه یه جایی پیدا میکنی که گریه کنی و زار بزنی . اینها همه یه جور امتحانه ، هر کس یه جور امتحان میشه ، باید ببینی چطور دانش آموزی هستی . یادت باشه وقتی داری پوشکشون رو عوض می کنی لبخند بزن مبادا فکر کنن فرزند عزیزشون داره اذیت می شه . مبادا احساس شرم کنن . کم کم میفهمی این مادر شدن تو رو خیلی بزرگ می کنه بزرگتر از همه ی بزرگترها . وقتی دستشون رو می گیری اول دستهای زحمت کشیدشون رو ببوس بعد کاری کن که ترسشون بریزه ، براشون شعر بخون که بتونن بر ترسشون غلبه کنن اما باز مواظب اشکهات باش ، مبادا بریزن ، یاد بگیر توی دلت گریه کردن رو ، میدونم خیلی سخته هم مواظب اونها باشی که نیفتن و هم مواظب اشکت که نریزه . خیلی سخته خیلی ، ولی بدون که همیشه خدا همراهته ، وگرنه تو کسی نبودی که لایق اینجور مادر شدن باشی . دعا معجزه می کنه مخصوصا دعای امام سجاد (ع) در حق پدر و مادر . چون میبینی که اون دعا ها توی زندگیت وارد میشن و تو برای والدینت چون مادردلسوز میشی . وقتی رفتی مشهد از امام رضا بخواه که واسطه بشه تو به پدر و مادرت خدمت کنی با روی گشاده .
الان دیگه از مادر شدنت واهمه نداری بلکه با اون عشقم میکنی ، تازه میفهمی که خدا خیلی دوستت داشته که اجازه این مادر شدن رو بهت داده . پس مادر شدنت مبارک باشه هرچند با اشکت همراه . این مادر شدن مثل شمع میمونه . باید بسوزی از غم ناتوانی بزرگترین و قدرتمند ترین افراد زندگیت اما یادت باشه شمع آهسته و بی صدا می سوزه .
تقدیم به همه ی کسانی که به والدین پیرشون کمک می کنند . با تشکر

خسته نباشید،میخواستم بپرسم آتشکده ای در أطراف بندرانزلی هست؟ یا در گیلان؟ و اینکه در اینجا هم برای جشن سده مراسم برگذار میشه؟

خواب های طلایی این یه خواب زیبا هست در مورد شهید تیرداد رجبی از روستای تربه بر
در یه سالی که هنوز تیرداد عزیزمون مفقودالاثر بود و ما از زنده بودن یا شهادتش خبری در دست نداشتیم و عطش انتظار بی تاب مون کرده بود ، پدرم میگه در یه شب قدر خیلی دلم بی تاب تیرداد شد ، وقتی می خواستم بخوابم خیلی اشک ریختم و گفتم خدایا کاش یک بار هم که شده گل زیبامو میدیدم ، حتی از دور ، کم کم خوابم برد . در عالم خواب دیدم در بجار در کنار مرداب روی مرز نشستم و به آسمان نگاه می کنم ، یه نقطه ی سفید و نورانی در آسمان دیدم ، اون نقطه بزرگ و بزرگ تر شد و به من نزدیک تر ، حالا دیگه نقطه نبود بلکه یه اسب بال دار سفید بود . اومد کنار مرز کمی دورتر از من روی زمین نشست . راستش ترسیدم ، میخواستم بلند شم اما قدرتی نداشتم . اسب بالشو باز کرد و دیدم تیرداد عزیز و گل من در آغوشش نشسته ، نیروی تازه گرفتم و خواستم برم و جوانم رو در آغوش بگیرم . اون موجود به من اشاره کرد که جلو نیا و گفت فقط نگاش کن و من …
الان پدر شهید عزیزمون بیمار ه لطفا برای شفاش دعای خیر کنید . ممنون از لطفتون
به امید یه خواب طلایی دیگه

به سایت وزین شما در وبلاگ روستای چاپارخانه لینک داده شد
با امید پایداری و پیروزی

با سلام من دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد مشهد هستم میخواستم ازتون سوال کنم چه طور میتونم این پنیر سیاهمزگی را تهیه کنم؟ امکانش هست شماره یکی از این کارگاه های تهیه این پنیر را واسم بفرستید؟این پنیر را از فروشگاه های بندر انزلی خریداری کرد؟

با سلام خدمت شما..برای تکمیل اطلاعات خود درباره روستای نیاکو میتونید به سایت رسمی روستای نیاکو http://www.Niakoo.ir مراجعه کنید..
باتشکر
مدیر سایت رسمی روستای نیاکو
رضا پورمحمدحسین نیاکی

سلام وخسته نباشید ببخشید من درمورد روستای زهنده یه وبلاگ درست کردم و عکس ها و نوشته های جذابی در مورد روستای محلمون یعنی همون زهنده داره اگه میشه وبلاگ من تو سایتتون قرار بدین تا بازدید کنند زیادی بیان اونجا لطف میکنید اگه اینکارو برام بکنید

۱۳۸۵mohamadamin1385 سلام ادرس وبلگم اینه شرمنده اون اشتباه شد

سلام من یه معلمم ، اعتقادم اینه که تا از بچه ها آزمون گرفته نشه نمیشه تشخیص داد کی درس خونده و کی نخونده ، نمی شه زحمت کشیده و نکشیده رو تشخیص داد . به فراخور بچه هام و کلاسم گاهی آزمون ها سخته و گاهی آسون . گاهی بچه ها گله می کنن که خانم خیلی سخته ، گاهی خوشحالن که خوب بود ، نمی دونن که زحمت خودشونه که گاهی کمه و گاهی زیاد ، همیشه سعی کردم آخرین آزمون کلاسم که نمره هاش همیشه در ذهن دلشون می مونه آسون آسون باشه . تا دل های مهربون و جونشون از من نرنجه ، اما باید آزمونم محکم باشه تا خوب و بد از هم تشخیص داده بشه . معمولا نمره های ترم بچه ها عالی هست چون از اول سال اونها رو رها نمی کنم و سخت باید تلاش کنند و نتیجه اون لبخند رضایت خرداد روی لبهای خوشگلشونه . اما الان چند سالی که خودم دارم آزمون می شم مثل همه بنده ها یه آزمون سخت ، اول فکر می کردم که خدایا چرا برای این آزمون هیچ کتاب و جزوه ای برام معرفی نکردی ، خیلی دلم غم داشت ، می ترسیدم نکنه رفوزه بشم و حتی شهریور هم نتونم نمره بیارم ، خیلی می ترسیدم ، اما چون معلم من خدا بود همه چیز رو برام فراهم کرد ، وقتی به خودم اومدم دیدم تمام سوال ها و جواب آزمونم توی کتاب بزرگ معلمم هست ، همه ی اونها توی قران قرار داره و من باید قرآن رو با دقت بیشتری مطالعه کنم ، که توی مشکلات صبور باشم و به خدا توکل کنم ، پدر عزیزم بیمار شده بود و من باید تکیه گاه کوه زندگیم می شدم ، مادرش می شدم . شاید فکر کنید که این آزمون که خیلی آسونه ، اما نه باور کنید سخته خیلی سخت و برعکس امتحان های کلاسی من هر روز سخت تر می شد باید هوای پدرت رو داشته باشی که وقتی قدم بر می داره یه وقت زمین نخوره ، دستش رو بگیری که نیفته کم کم باید پوشک بپوشه و تو باید با لبخند کارش رو بکنی و مواظب باشی اشکت نریزه ، یادمه یه دفعه داشتم لباسشو مرتب می کردم حواسم بهش نبود ، دستش رو روی طاقچه گذاشته بود یهو دیدم شونم رو بوسید. یه سر دوشی پر از افتخار ، اشک مجالم نداد بوسیدمش و نازش کردم ، مثل همیشه سکوت کرد و هیچی نگفت . کم کم توی آزمونت باید غذا توی دهنش بزاری و روزگار میگذره …، آزمون خرداد امسالم اینه که غذارو با گاواژ از راه بینی بهش بدم و آرزو کنم که ای کاش بتونم یکبار هم که شده غذا توی دهنش بزارم ، زخم های تنش رو پرستاری کنم و بهش بگم پدرم اینها همه از علایم عشق پروردگار ، توی گوش های خوشگلش زمزمه کنم که ” هرکه در این بزم گرامی تر است جام بلا بیشترش می دهند یاد آور ی کنم که پدر مهربانم خداوند امام حسین رو با تمام وجود دوست داشت که تمام تنش برای زنده ماندن اسلام پاره پاره شد بهش بگم عزیزم حالا که سکوت کردی و هچی نمی گی ، توی دلت بگو الهی رضم به رضائک ، بدن لاغر و نحیفش رو که می بینم به معنی تمام کلمه دلم ریش ریش می شه ، اما باید یادم باشه که گلایه نکنم چون آزمون الهی گلایه نداره . می دونم که در دوره و زمانه جدید خیلی از والدین ناتوان می شن و خیلی از اولاد ها گرفتار زندگی و خانواده خودشون هستند ، اما میشه با یه برنامه ریزی به همه چیز رسید چون خدایی که این آزمون رو از بنده هاش میگیره خیلی خیلی مهربونه و هوای اونها رو خیلی داره حتی گاهی موقع امتحان پاسخ رو جلوت قرار می ده ، خداوند برای اینکه به بنده هاش نعمت بیشتری عطا کنه دنبال بهانه هست . الان من حس می کنم بیماری پدرم مثل یه کیک بزرگ و خوشگله خدا میفرماد هرکی هرچقدر توان داره کیک رو ببره و بردار آزاده آزاد هستید .. اسم آزمون خدا هست سخت ولی آسان وشیرین . پدر و مادرهاتون رو تنها نذارین که هرچی به اونها خدمت کنید خیلفی زود نتیجه ی اونو می بینید .
برای شفای همه ی بیمار ها صلوات .

سلام . وقت بخیر . لطفا منبع مطلب مفهوم شهر و روستا رو اعلام بفرمایید . به طور کامل

بسمه تعالی

ضمن عرض سلام و ارادت و تبریک بمناسبت اعیاد خدمت حضرتعالی

پیشنهاد: در صفحه اول وب سایت شما اگر یک قسمت برای تسلیت و قسمت برای تبریک ایجاد نمائید و بتوانید با مردم هم دردی نمائید بسیار عالی خواهد بود اگر امکان داشت یک نمونه برای شما ارسا خواهم نمود

بسمه تعالی
سلام برای مشاهده پیشنهاد بنده می توانید به پایگاه اطلا رسانی روستای ابیانه مراجعه نمائید در انتهای صفحه موجود است با تشکر

بسمه تعالی

ضمن عرض سلام واحتراما” همانطور که قبلا” خدمت شما عرض کردم جنابعالی با ایجاد سایت کرکان با هزینه شخصی
خدمت بسیار برزگی به این روستا کردید که بعضی ها مثل بنده فقط حرف می زنیم ولی شما علاقه خود را به کرکان بطور
عملی اثابت نمودید که این جای بسیار تشکر و قدر دانی دارد

البته دوست داشیتم گاه گاهی با شما یک شوخی می کردیم و یا پییشنهاداتی را ارائه می نمودیم ولی متاسفانه از این موضوع ترس داریم خدای نکرده ناراحت بشوید و نسبت به تعطیلی سایت بسیار بسیار خوب کرکان اقدام نمائید

از آنجایی که می دانم هدف شما از ایجاد این سایت معرفی روستا می باشد ولی چقدر مطالب در روستا است تا کی می توانید این وضع را ادامه دهید اولا” خودتان معرفی نمی کنید نمی دانم چرا ثانیا” بعلت عدم حضور فیزیکی نمی توانید از دیگران کمک بگیرید این امر باعث می شود که سایت مخاطبان خود را از دست بدهد و یا کم رنگ شود

بنده که سایت های روستاهای دیگر را نگاه می کنم دارای بخش های مختلفی است مثل یک موجود زنده که از بخش های زیادی تشکل شده است پس این بخش بندی ها با مطالب مرتبط به باید مشخص شود و هرکس بر اساس نیاز خود از آن بخش استفاده کند مثل سایت خبری و غیره انشاء ا… بقیه مطالب در پیام بعدی