نویسندگان
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME

 

استان گیلان در منتها الیه جنوب غربی دریای خزر قرار دارد و به صورت باریکه ای به طرف شرق امتداد می یابد و منطقه ی تنکابن مرز تاریخی و فرهنگی آن است. این استان از دو منطقه ی جلگه ای و کوهستانی تشکیل می شود. غربی ترین شهر این استان آستارا و شرقی ترین آن رودسر(هوسم) است که هر دو در کناره ی دریای خزر واقع شده اند. با وجود گستردگی روستاها و آبادی های پرجمعیت در مناطق کوهستانی اشکور، دیلمان، اطراف در فک و کوهستان های تالش، در این مناطق سکونت شهری به مفهوم امروزی آن وجود ندارد.

بر اساس یک تقسیم بندی نسبتاً قدیمی و تاریخی، گیلان به طور کلی به دو منطقه ی گیلان بیه پیش وگیلان بیه پس تقسیم می شوند. تا گذشته های نه چندان دور، بر اساس این تقسیم بندی، بخش شرقی سفیدرود، اعم از بخش جلگه ای و کوهستانی، در محدوده ی گیلان بیه پیش؛ و بخش غربی آن در محدوده ی گیلان بیه پس قرار داشت و از دو حاکم نشین جداگانه تشکیل می شد. حاکم نشین گیلانّ بیه پس، فومن و حاکم نشین گیلانّ بیه پیش، لاهیجان بوده است. این استان آب و هوایی معتدل و مرطوب دارد و عمده ترین انواع اقتصاد سنّتی آن، کشاورزی تک پایه (برنج)، دام پروری و صید ماهی ست.

     از نظر فرهنگ موسیقی و با چشم پوشی از خرده فرهنگ ها می توان گیلان را به دو بخش تالش نشین و گیل نشین تقسیم کرد. چرا که از این منظر، استان گیلان دو فرهنگ کاملاً متفاوت تالشی و گیلی دارد. این تفاوت در درجه ی اول ناشی از افتراق قومی، زبانی و فرهنگی گیل و تالش است. به همین دلیل موسیقی تالش در بخش جداگانه ای مورد بررسی قرار گرفته است.

 

موسیقی گیلی:

موسیقی گیلی نیز به طور کلی به دو دسته ی نسبتاً متفاوت، یعنی موسیقی جلگه ای و موسیقی مناطق کوهستانی قابل تفکیک است؛ اگر چه در حال حاضر این دو نوع موسیقی در هر دو منطقه  آمیخته اند و به صورت یک مجموعه ی واحد تلقی می شوند.

موسیقی آوازی و سازی گیلان از نظر متر در سه فرم متفاوت ارائه می‌شوند. گروهی از نغمات برخوردار از متر آزاد هستند. این بخش از موسیقی گیلان عموماً در آوازهایی همچون دیلمانی، گیلکی، آبکناری، غم انگیز و … متجلی است. در عین حال برخی از پیش نوازی های آغازین در مراسم کشتی و مجالس جشن و سرور که توسّط سرنا نواخته می شود از متر آزاد برخوردارند. تعدادی از نغمات و قطعات مربوط به نی چوپانی (لله) نیز از نظر متریک از چنین فرمی پیروی می کنند.

تعدادی از نغمات برخوردار از متر فراخ هستند. این گروه از نغمات عموماً در منظومه های موسیقایی همچون عزیز و نگار، هیبته و حیدرخان ملاحظه می‌شوند.

پرتعداد ترین فرم متریک در نغمات گیلانی مربوط به ریزمقام های آوازی و سازی و ترانه های سرور آمیز است که عموماً در مراسم جشن و سرور در مناسبت های شادمانی و بزم مورد استفاده قرار می گیرند. این گروه از نغمات غالباً از تقارن متریک برخوردار بوده و جملات موسیقی بر توالی و تکرار پایه ریزی شده اند. شاخص ترین سازهای گیلان در حال حاضر لله (نی چوپانی) و سرنا (ساز) است؛ ضمن اینکه کمانچه نیز به عنوان سازی متأخّر تا یکی دو دهۀ پیش در اجرای برخی نغمات مراسمی مورداستفاده قرار می‌گرفت. کمانچه های گیلی در دو نوع سه سیم و پنج سیم متداول بود که نوع پنج سیم آن از انواع منحصربه فرد کمانچه در ایران است.

باید گفت، بیشترین بخش موسیقی آوازی و سازی گیلان که در سرتاسر این استان (بجز مناطق تالش نشین) عمومیت و کاربرد دارد، از نظر مایگی در مایه ی شور و دشتی، به ویژه دشتی ست. البته برخی از نمونه ها به خصوص ریز مقام ها و نوروز خوانی ها در چهارگاه و به ندرت در شوشتری و برخی مایه های دیگر نیز دیده می شوند. موسیقی این منطقه را می توان به سه گروه کلی، یعنی نغمه های آوازی، نغمه های سازی و ریز مقام های آوازی تقسیم کرد. خاستگاه مضمونی بیشتر این نغمه ها معیشت دام پروری، کشاورزی و صید است.

رپروتوار آوازی موسیقی گیلان که در تمام نواحی گیل نشین البرز به ویژه مناطق کوهستانی و کوهپایه ای رواج دارند، اساسی ترین بخش موسیقی منطقه را تشکیل می دهند. این آوازها تقریباً مبنای شکل گیری بیشتر ریزمقام های آوازی و سازی(ترانه ها و قطعات) هستند و با اندکی تفاوت در برخی حالات نغمه و لهجه ی منطقه ای، در سرتاسر گیلان متداول اند.

این آوازها به رغم همانندی در نغمه، گاهی در مناطق مختلف نام های گوناگون دارند. آوازهایی مانند گالشی، گیلکی، غربتی یا غریبی( دیلمانی)، غم انگیز، غم انگیز شکسته، امیرخوانی، چارواداری، آبکناری، دشت خوانی، شرفشاهی و گاره سری از آوازهای گیلی به شمار می آیند. بخشی از منظومه های موسیقایی گیل، مانند هیبتی، رعنا، عزیزونگار، طالبک (طالبا) نیز با الهام از همین آوازها و عموماً با تغییر سرعت در جمله بندی آن ها شکل گرفته‌اند.

در موسیقی گیلان بسیاری از مقام های آوازی به موسیقی سازی راه یافته اند. از همین رو در اجرای موسیقی سازی می توان شاهد اجرای غم انگیز (دل ناله ی دیلمانی)، غربتی، گالشی و…توسط نی چوپانی بود. بعضی آوازها نیز مانند شرفشاهی، آبکناری وغم انگیز، هم با نی چوپانی (لُله) و هم سَرنا اجرا می شوند. بجز برخی آوازها که به موسیقی سازی راه یافته اند، گروه زیادی از نغمه ها و قطعات فقط به موسیقی سازی تعلق دارند. این گروه نیز خود به دو بخش تقسیم می شوند. بخشی از قطعات، مانند گوسنّ دُخوان یا نرآبخور(گوسنّن دمال)، گوسّن هگردان، و لگه سّری و ….به موسیقی چوپانی اختصاص دارند و با نی چوپانی، در وصف حالات زندگی چوپانی نواخته می شوند و بخشی دیگر از نغمه های سازی، مانند کُشتی مقام، جلویی، عروس بران، رقص مقام، برم دار و…. متعلق به ساز سرنا هستند و در مراسم عروسی و جشن ها نواخته می شوند. امروزه بیشتر قطعات سازی را مشترکاً با ساز (سُرنا) و لُله ( نی چوپانی) می نوازند و نوازندگان لُله و سَرنا به پیوندهای موضوعی آنها اهمیتی نمی دهند.

در مجموع و به تناسب قرن ها زندگی بر مبنای معیشت دامی و شیوه ی تولید دام پروری به شیوه های ابتدایی، نغمه های سازی چوپانی، در مقایسه با نغمه‌های مراسم مربوط به سرنا و نقاره، پرشمارتراند؛ اما در هر صورت، امروز بسیاری از نغمه های مربوط به سرنا و لله (نی چوپانی) توسط هر دو ساز یاد شده اجرا می شوند که معروف ترین آن ها شامل گوسن دخوان، ولّگه سرّی، مجسمه یا شاطوری، زرد ملیجه، بُرُم یا بُرُم دار، دورون، عروس کفا، رقص مّقام، کُشتی نما(کُشتی مقام)، جلویی، گوسّن دَمال، نرآبخور، قاسم آبادی، ورزا جنگ، چوبه گری، گَله رِی، بَرَم بران، خرس بانی، آبکناری و اشکور می باشند لازم به یادآوری ست که بسیاری از منظومه های موسیقایی گیلان نیز به موسیقی سازی و به ویژه موسیقیِ چوپانی راه یافته اند.

ریز مقام های آوازی گیلان نیز به دو گروه منظومه ها و ترانه ها تفکیک می شوند. نغمه هایی مانند زَرّنگیس، هیبته، شوکتی، حیدرخان، ولی خان، رعنا، صبوری و … در گروه منظومه های بلند گیلان قرار دارند. برخی دیگر از منظومه ها مانندعزیز و نگار و طالب طالبا (طالبک) با دگرگونی در مایگی و برخی حالات، تحریرها و تزیینات نغمه، از موسیقی نواحی هم جوار برداشت شده اند. بیشتر منظومه های قدیمی گیلی از جنبه های تراژیک و غنایی برخوردارند و منظومه های متأخر همچون حیدرخان و هیبتی دارای مضامین حماسی اند. همه ی این منظومه ها روایت آشکاری از شیوه ی زندگی، نوع معیشت، روابط اجتماعی و آرزوها و آمال مردمانی ست که در کوهستان ها و جلگه های گیلان روزگار گذرانده اند. منظومه های گیلی از نظر فرم شعر و همچنین گردش و تکرار ملودی و نحوه ی بیان آواز، به «سوت» های (مازندرانی) تبری شبیه هستند.

علاوه بر منظومه ها، ترانه های بی شماری نیز در میان مردان و زنان رایج است که مضامین متنوعی دارند و انواع مختلف عواطف انسانی در آنها متبلور است. به رغم غنایی بودن و تغزلی بودن، مضمون اصلی این ترانه ها، جنبه های مختلفی از هجو، طنز، حماسه و کار و تلاش را در بردارد .

برخی از ترانه ها به ویژه ترانه هایی که مربوط به کار کشاورزی ست، عموماً توسط زنان خوانده می شوند و برخی دیگر به صورت سؤال و جواب وگاه مشترکاً توسط زنان ومردان اجرا می شوند. دّه گوته منم، اَهه بگو، لیلی مجنون، استیه خانم، سی جانی(سیما جانی)، عروس گولی، عزّب لاکو و … از نمونه های مشهور ترانه های گیلی اند.

در همه ی مناطق گیلان انواع مختلفی از گهواره سری( گاره سری) ها و نوازش های ویژه ی کودکان رواج دارد که به دلیل تحرک ملودی، از نوع گهواره سری ها غیر متریک متمایز اند و در گروه ریز مقام ها و ترانه ها جای می گیرند. این گروه از نغمه ها را نیز فقط زنان می خوانند.

نوروز خوانی که در حال حاضر پدیده ای منحصر به البرز است، تا چند دهه پیش در نواحی مختلف گیلان رواج داشته است. بخشی از نوروز خوانی های رایج در این منطقه در مایه ی دشتی و متأثر از مایگی موسیقی گیلان است. تعداد دیگری از نغمه های نوروزی که توسط نوروزخوانان غیر بومی به این منطقه آورده شده اند، در پرده های متفاوتی مانند چهارگاه و همایون هستند. نوروز خوانی ها به طور کلی فاقد بیان سازی اند، اما هنگام اجرای نغمه همیشه یک نفر هم خوان در قسمت گوشواره ها، نوروزخوان اصلی را همراهی می کند. نوروزخوانی های گیلی از نظر مضمون و کارکرد، تفاوت چندانی با نوروز خوانی های سایر نواحی البرز ندارند و به ویژه در این زمینه به نوروز خوانی های مازندرانی نزدیک اند. مطلع شعرهای نوروز خوانی در ستایش خداوند و توصیف بهار و نوروز، و بخشی دیگر در مدح و تکریم ائمه (ع) است. آواز و شعرهای نوروز خوانی گاه با داستان ها و روایات دینی درباره ی سرگذشت پیامبران ادامه می یابد و با تکریم و گرامیداشت صاحبان خانه به منظور دریافت انعام پایان می پذیرد. بخشی از اشعار نوروز خوانی به صورت فی البداهه است. بجز نوروز خوانی تعدادی از نغمه های موسیقی مذهبی، مانند سحر خوانی، مدح و مناجات، اذان و ادعیه نیز از موسیقی ردیف  دستگاهی ایران در این منطقه رواج یافته اند. این گروه از نغمه های موسیقی مذهبی رفته رفته، لااقل از نظر حالت ها و تزیین ها، تحت تأثیر موسیقی گیلی قرار گرفته و از ویژگی های بومی برخوردار شده اند.

در سده ی اخیر هنر شبیه خوانی نیز باعث ورود تعداد قابل توجهی از نغمه‌های موسیقی ردیف دستگاهی به منطقه شده است. در عین حال، تعدادی از نغمه های گیلی هم به موسیقی تعزیه راه یافته و از این طریق ماندگار شده اند که از جمله ی آن ها می توان به برخی آوازهای دیلمی مانند غریبی اشاره کرد که در چوپان خوانی ها مورد استفاده قرار می گیرند. علاوه بر این، بسیاری از گوشه های موسیقی ردیف دستگاهی در تعزیه ی گیلان تحت تأثیر برخی حالت ها و تزیین های موسیقی گیلان، ویژگی های بومی گرفته و به سبکی خاص مبدل شده اند.

از دیگر آوازهای آیینی- مذهبی موسیقی گیلان چاوش‌خوانی است.

چاووشی یا چاووش خوانی در موسیقی آیینی و مذهبی گیلان از نظر شعر، موسیقی و مراسم اجرایی، با چاووش خوانی های همه ی نواحی ایران تفاوت اساسی دارد. چاووش خوانی گیلان عمدتاً در روز عاشورا و چهل وهشتمین  روز  شهادت امام حسین (ع) و بر اساس مراسم ویژه ای با همراهی گروه کَرنا اجرا می شود. این نوع کَرناها قابل مقایسه با انواع کَرناهای بلند و قدیمی ست که معمولاً در جنگ ها و لشکرکشی ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در این مراسم گروه کَرنا نوازان نغمه های خاصی را که بیشتر دارای حالت و مضمون های رزمی ست، می نوازند و چاووش خوان که در این فرهنگ، شهادت خوان نیز نامیده می شود، اشعاری را در بیان حقایق و حوادث صحرای کربلا، با آوازی محزون می خواند. فرم نغمه در کَرنا نوازی به هیچ وجه منطبق با آواز چاووش خوان نیست و بیشتر برای فضا سازی و ایجاد زمینه برای آواز( شهادت خوانی) استفاده می شود. ساختار نغمه در چاووش خوانی گیلان در مایه ی دشتی ست و فرم و حالت این آواز هیچ شباهتی با چاووش خوانی های سایر نواحی ایران ندارد.

باید متذکر شد، موسیقی گیلان نیز مانند موسیقی بسیاری از نواحی دیگر ایران، از جنبه های مختلف تحت تأثیر موسیقی اقوام هم جوار قرار گرفته است. حضور اقوام مختلف همچون ترک ها، کردها، خانوارهای اصفهانی و لُر و مهاجرین قفقاز در محدوده ی جغرافیایی گیلان برگستره ی این تأثیر افزوده است. حضور گونه های مختلف بهار خوانی( نوروز خوانی) در همایون، شوشتری، بیات ترک، ماهور و چهارگاه حاکی از نفوذ موسیقی سایر نواحی ایران در موسیقی گیلان از طریق نوروز خوانان و شعر خوانان طالقانی، مازندرانی و برخی مجریان موسیقی البرز جنوبی ست.

تنکابن محل تلاقی سه فرهنگ متفاوت موسیقایی ست. از یک سو، مشهورترین آوازها و منظومه های مازندرانی مانند امیری، طالب طالبا، چارواداری و برخی ریز مقام های سازی و آوازی به موسیقی گیلان راه یافتند و با پذیرش تغییراتی در حالت ها، تحریرها و گاه با دگرگونی مایگی نغمه (در مورد طالب طالبا) بومی شدند و از سوی دیگر، برخی نغمه ها نیز توسط چارواداران خوش الحان از نواحی کوهپایه ای و کوهستانی به مناطقی از گیلان، مانند اشکور، دیلمان و سیاهکل منتقل شدند و از آن جا در مناطق مختلف گیلان انتشار یافتند. کولیان این منطقه ی مرزی نیز متناوباً به جابجایی و تلفیق فرهنگ موسیقی گیلی و مازندرانی پرداخته و موجبات نفوذ بسیاری از نغمه ها، مخصوصاً نغمه های موسیقی مراسمی و جشن و سرور را بین این دو فرهنگ فراهم ساختند از همین رو بسیاری از نغمه ها در مناطق شرقی گیلانّ بیه پیش و غرب مازندران بین حالت ها و ویژگی های موسیقی تبری و گیلی معلق اند.

غربتی های دیلمان نیز به برخی آوازهای مناطق مرکزی ایران (دشتستانی) شبیه اند. این تأثیر گذاری در شعرها نیز آشکار است. نمونه های متعددی از شعرهای غیربومی در استفادۀ مستمر گیلی شده اند. گمان می رود که این تأثیرگذاری نیز از طریق چارواداران و سپس از طریق مجریان موسیقی مذهبی و شبیه خوانی میسر شده است.

حضور و عمومیت برخی از ریز مقام ها در مایه ی شوشتری که متفاوت با موسیقی گیلان است نیز نتیجه ی مهاجرت خانوارهایی از مناطق مرکزی، مخصوصاً اصفهان است که بیشتر در کوچصفهان و اطراف آن ساکن شده اند. به طور طبیعی، این خانوارهای مهاجر که قرن ها پیش و احتمالاً از دوره‌ی صفویه کوچ کرده اند، بجز ترویج برخی مایگی های مغایر با موسیقی بومی منطقه، موجب انتشار گروهی از ریز مقام ها نیز شده اند که حالت آن هامتفاوت با ترانه های بومی ست. به نظر می رسد ریز مقام هایی که در این منطقه و با مایگی ماهور شنیده می شوند، نتیجه ی حضور خانوارهای لُری ست که برای ساختن تفنگ و یا ادوات کشاورزی به حوالی رودسر کوچانده شده اند. تأثیر مایگی موسیقی تالشی را نیز در این زمینه نمی توان نادیده انگاشت. برخی قطعات مراسمی و نغمه های شادمانی همچون لزگی آشکارا از موسیقی مهارجین قفقازی گرفته شده اند. در روستاهای گیل نشینِ شرق و جنوب شرقی ماسال نیز آوازهای گالشی از بعضی تزیین های تالشی تأثیر پذیرفته اند. طبیعی ست که موسیقی گیلان نیز به نوبه ی خود تأثیرات مشخصی را در موسیقی اقوام و مناطق هم جوار داشته است که نیازمند بررسی های جداگانه ای است.

 

برخی از آوازهای گیلی:

گالشی

گالش در زبان گیلی به معنای دامدار است. این واژه در مورد کسانی به کار می رود که در مناطق کوهستانی به پرورش گاو اشتغال دارند. آواز گالشی بیشتر در توصیف زندگی و آرزوهای این گروه از دامداران گیلانی ست.

دیلمانی

این نغمه ازمشهورترین و متداولترین آوازهای گیلی به ویژه در مناطق دیلمان است و معمولاً در توصیف رنج فراوان فراق و اندوه ناکامی خوانده می شود. تعداد قابل توجهی از شعرهای فایز و فهلویات فارسی، متن این آواز را تشکیل می دهند که دارای مضامین، متفاوت غنایی و حکمی هستند.

چارواداری

چاروادار در تمام نواحی البرز به کسانی گفته می شود که با اسب و قاطر، بار و مسافر حمل می کنند. این آواز نیز در بیان رنج ها، آلام و آرزوهای این گروه از اهالی البرز است که بنابر وضعیت شغلی خود غالباً دور از خانه و خانواده روزگار می گذرانند.

گاره سری

گاره به منای گهواره و گاره سری به معنای در کنار گهواره است و در موسیقی گیلان اصطلاحاً به مجموعه ای از نغمه ها گفته می شود که مادران هنگام خواباندن کودکان در کنار گهواره می خوانند. شعر این نغمه ها که تلفیقی از بداهه و تعابیر رایج بومی ست، در توصیف آرزوهایی خوانده می شود که مادران برای فرزندانشان دارند.

شرفشاهی

از انواع آوازهای گیلی ست که به خاطر استفاده از شعرهای شرفشاه دولایی به این نام شهرت یافته است. شرفشاه از شاعران و عارفان صوفی مسلک و شهیر قرن هشتم گیلان است که شعرهای عرفانی، حکیمانه و دینی او توسط یکی از مستشرقین در کتابی گردآوری شده است. این نغمه به فراخور مضامین شعرهای شرفشاه از جنبه های مذهبی و حکمی برخوردار است و از این نظر می توان آن را با تبری ها(امیری ها) مقایسه کرد.

 

امیرخوانی

آواز امیر خوانی گیلان بر گرفته از امیری های مازندرانی ست. فرم و ساختار امیری های گیلانی بیشتر ملهم از امیری های طالقانی ست  و به همین دلیل از نظر مایگی با امیری های مازندرانی متفاوت است. متن امیری های گیلی عیناً از شعرهای منسوب به امیر پازواری گرفته شده، اما لهجه ی شعرها گیلی است.

آبکناری

به مجموعه ای از آوازهای همانند گفته می شود که بیشتر در مناطق جلگه ای گیلان رایج اند و به دشتی نیز مشهوراند. آبکناری از قدیمی ترین انواع آوازهای گیلانی، و در توصیف زندگی جلگه نشینان و ساحل نشینان این منطقه است. این آواز با شکل ها و حالت های مختلف به موسیقی چوپانی گیلان نیز راه یافته است.

غم انگیز

غم انگیز چنان که از نامش بر می آید آوازی اندوهبار است که در توصیف فراق، رنج ها و آرزوهای ساکنان این منطقه خوانده می شود. این آواز دو فرم نزدیک به هم دارد که فرم دوم آن به غم انگیزِ شکسته مشهور است. شعرهای غم انگیز عموماً برگرفته از دوبیتی های عامیانه و متداول گیلی ست.

گیلکی

گیلکی در لغت به معنای زبان مردم گیلان و «مربوط یا منسوب به گیلان» است. این آواز که از نظر فرم، مایگی و حالتّ نغمه به غم انگیز شباهت دارد از رایج ترین آوازهای جلگه نشینان گیلان است و مضمون شعرهای آن، تغزلی و عاشقانه است.

 

برخی نغمات سرنا:

خرس هگردان

نغمه ای شاد و وجدآور است که لوطی عنتری ها هنگام اجرای نمایش های مضحک و هنگام رقصاندن خرس دست آموز با سرنا می نواخته اند.

قاسم آبادی

نغمه ای مربوط به نوعی رقص جمعی زنانه و منسوب به قاسم آباد است.

عروس بران

نغمه ای شاد پر تحرک است که هنگام بردن عروس به خانه ی داماد نواخته می شود. به این نغمه، جلویی نیز می گویند.

لزگی

لزگی به رقصی به همین نام، اختصاص دارد. این نغمه برگرفته از موسیقی مهاجرین قفقازی ست.

نغمه ای شادو و جدآور است که هنگام اجرای نوعی رقص بومی و زنانه نواخته می شود.

 مجسمه

نغمه ای ست مربوط به رقصی خاص که رقصندگان به تناوب و با حالت هایی خاص به صورت ساکن و سامت می ایستند و با آغاز دوباره ی نغمه به حرکات موزون خود ادامه می دهند. نوع و حالت دیگری از این نغمه، شاطوری نام دارد.

زردملیجه

این واژه در لغت به معنای گنجشک زرد است و در موسیقی به نغمه ای شاد و پرتحرک گفته می شود که در مراسم جشن و سرور با سرنا و نقاره اجرا می کنند.

برم دار

برم یا برم دار، چوب بلندی ست که گیل ها به هنگام کشتی بومی گیلی موسوم به «لوچو» یا کشتی گیله مردی، پارچه های اهدایی را بر آن می آویزند تا پس از پیروزی کشتی گیران برنده، به عنوان جایزه به آن ها اهدا شود. در موسیقی گیلی نغمه ای ست که هنگام اهدای جوایز به قهرمان نواخته می شود. به این قطعه بَرَم برّان نیز می گویند.

کشتی نما

قطعه ای ست که در آغاز کُشتی بومی، موسوم به کُشتی گیله مردی، برای تحریک و تهییج کشتی گیران و حاضران نواخته می شود.

ورزا جنگ

قطعه ی وجدآوری ست که هنگام آغاز مراسم گاو بازی(ورزا جنگ) نواخته می شود.

دورون

قطعه ای ست شاد و یک نواخت که هنگام گردآوری شاباش و وجه نقد در عروسی نواخته می شود.

پیش نوازی

نغمه ای ست آوازی که سرنا نوازان پیش از شروع اجرای قطعات ریتمیک، و برای اعلام آغاز کار خود و فضاسازی لازم می نوازند.

 

برخی نغمات لَلَه  (نی چوپانی):

ولگ سری

نغمه ای ست که چوپانان هنگام اُتراق در حد فاصل کوهستان و کوهپایه یعنی ابتدای مناطق جنگلی و پردرخت می نوازند.

گوسفند دخان

در لغت به معنای فراخواندن گوسفندان است و چنان که از نامش بر می آید به منظور فراخواندن گوسفندان و گردآوردن آن ها در یک محل نواخته می شود.

این نغمه هنگام فراغت و برای آرامش گوسفندان نواخته می شود.

 امیری

این قطعه بر گرفته از نغمه های آوازی امیری ست و بیشتر در گیلان شرقی مورد استفاده است.

شرفشاهی

این قطعه برگرفته از نغمه ی آوازی شرفشاهی ست و بعدها به موسیقی چوپانی راه یافته است.

این نغمه را چوپانان در فصل پاییز و در توصیف خزان و برگ ریزان می نوازند.

گوسن هگردان

در لغت به معنای در پی گوسفندان است و هنگام بازگشت رمه از چرا و معمولاً هنگام غروب آفتاب نواخته می شود.

این نغمه را چوپانان هنگامی می نوازند که قصد بازگرداندن گوسفندان و هدایت آنها در مسیری دیگر دارند. گوسّن هگردان در لغت به معنای بازگرداندن گوسفندان است.

گله ری

این نغمه در توصیف حالت رمه و چوپان و هنگام فراغت آن ها نواخته می شود.

 

منبع مطلب :سایت پارپیرار 

منبع عکس: گاهنامه آبکنار

آرشیو مطالب
ارسال نظر جديد
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی یا گیلکی تایپ کنید.
  • نظرات در ارتباط با همین مطلب باشد در غیر اینصورت از « فرم تماس با مدیریت » استفاده کنید.
  • «مدیر سایت» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور یم.
  • نظرات پس از تأیید مدیریت سایت منتشر می‌شود.



جستجو
مدیریت
سایت کرکان بندرانزلی با دامنه
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
مرحوم تقی کرکانی خان قدیم کرکان

روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .

تبلیغات
HTML
محبوب ترین مطالب
بازدید از سایت