پشت هر خرید و مصرف، الگویی نهفته است که تابع شرایط روانشناختی ماست. برحسب بررسیها، در کشور آمریکا، دیده میشود که بخش عمده خریداران کادیلاک و دیگر خودروهای پر زرق و برق را سیاهپوستان تشکیل میدهند زیرا آگاهانه یا ناآگاهانه تحت تاثیر سازوکار دفاعی روانی جبران ، میکوشند جلب توجه کنند و به پندار خویش احترام و اعتبار اجتماعی به دست بیاورند. در حالی که افراد تحصیلکرده و با درآمد بالاتر عموما”خودروهای متوسط یا کوچک سوار میشوند. در کل، میتوان گفت احساس حقارت موجب تمایل به خرید وسایل گرانقیمت و شاید هم غیرضروری میشود تا به صورت جبران احساس حقارت در پوششی از ثروت پنهان شود.
بسیاری از افرادی که شخصیت ناپخته دارند و بسیاری از کسانی که احساس کمبود میکنند، ناخودآگاه با خریدن و پوشیدن جامههای گرانبها و مارکدار میکوشند بر احساس حقارت خود غلبه کنند.
در اختلال شخصیت خودشیفته: از آنجا که افراد خودشان را بالاتر از دیگران میپندارند، مایل نیستند کالاهایی بخرند که عموم مردم استفاده میکنند و به دنبال کالاهای انحصاری و مارکدار میروند که اگرچه همان کارکرد کالاهای ارزانتر را دارد اما قیمتش چند برابر است.
مبتلایان به نابسامانیهای شخصیتی به نام نمایشی : میکوشند با نمایش ظاهر و امکانات خود، از جمله پوشاکهای گرانقیمت و غیرعادی، یا آرایش غلیظ با لوازم آرایش گرانقیمت، توجه دیگران را به خود جلب کنند.
در اختلال شخصیت وسواسی- اجباری (که البته با بیماریهای وسواسی- اجباری متفاوت است): فرد مبتلا به خساست بیش از حد میشود و به هیچ وجه حاضر به خرید کالای نو یا دور ریختن کالاهای کهنه و بیمصرف نیست و حتی دلش هم نمیآید از وسایل نوی خودش استفاده کند. از نظر مادی هم به خود و به اطرافیانش سخت میگیرد و با آنکه امکان کافی دارد اما ترجیح میدهد لباسهای کهنه و پاره و وصلهدار بپوشد و خیلی پایینتر از سطح امکانات خود زندگی میکند. اما در بیماری وسواسی- اجباری، گاهی خرید اجباری که فرد میداند به آن نیاز ندارد، انجام میگیرد. برای نمونه، فرد وسواسی احساس اجبار میکند که از یک شی، چند نمونه کاملا یکسان را بخرد و اگر این کار را نکند دچار اضطراب و تنش میشود؛ مثلا یک خانم وسواسی ممکن است از یک مانتو چند عدد با رنگ یکسان بخرد و سپس آنها را در کمد لباس خود انبار کند بیآنکه آنها را بپوشد.
در بیماری شیدایی- افسردگی (نابسامانی خلقی دو قطبی) : معمولا ولخرجی و خریدهای غیرضروری و گزاف که با امکانات مالی فرد سازگاری ندارد دیده میشود که با نیازهای او نیز هماهنگ نیست وهمچنین بذل و بخششهای نابجا از نشانههای این اختلال محسوب میشود.
البته گاهی ترجیح کالای خارجی ممکن است ناشی از توجیهات صحیح اقتصادی باشد اما در خیلی از موارد هم علت گزینش کالای غیرخودی به جای خودی را فقط باید در احساس ناموجه حقارت، چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی، جستجو کرد.در بسیاری از خانوادههای ایرانی به جای تکیه بر توانمندیهای کودک بر نارساییهای او تکیه میشود و مرتبا به او بیعرضه خطاب میشود؛ و کودک هم ناخودآگاه این برداشت را درباره خودش می پذیرد ! در نتیجه میبینیم او لباسها و کفشهای مثلا ایتالیایی و ترکیهای را که بالاتر از همتای ایرانی آنها نیست بهتر میپندارد و ترجیح میدهد با پرداخت مبلغی گزاف آنها را بخرد.
گاهی برخی فروشندگان نیز از ضعفهای شخصیتی بعضیها برای رسیدن به سود بیشتر بهره میبرند. به این معنی که چند کالای مشابه را با قیمتهای متفاوت به خریدار عرضه میکنند و یا گاهی فروشنده بر مبنای نوعی روانشناسی عامیانه افراد را به خریدهای غیرضروری یا گران ترغیب میکند. برای نمونه میگوید: «مشتریان با شخصیت، این کالا را انتخاب کردهاند.» یا «برای شما این کالای گرانقیمت که همه کس نمیتواند بخرد، مناسب است.» و یا: «ما این جنس را به همهکس نشان نمیدهیم و برای خریداران مخصوص نگاه داشتهایم!» گاهی نیز با نصب آینههای کمی مقعر که افراد را کشیدهتر و لاغرتر نشان میدهد موجب افزایش خرید پوشاک در یک فروشگاه میشوند. استفاده از رنگهای ویژه برای کالاهای خاص و بستهبندی آنها نیز در فروش موثر است. برای نمونه، استفاده از رنگهای آبی و سفید برای کالاهای بهداشتی و مواد شوینده و رنگهای زرد و سرخ و قهوهای برای مواد خوراکی و بستهبندی آنها موجب افزایش فروش این کالاها میگردد.
بطور خلاصه خرید باید در حد نیاز و باتوجه به درآمد وکیفیت کالا باشد. قیمت کالا در بسیاری از موارد نشانه کیفیت آنها نیست .خرید ومصرف بیش از اندازه نشانه شخصیت و ثروت نیست ! ولخرجی وبذل وبخشش زیاد نشانه خوبی ومهربانی نبوده و به اندازه خرج کردن نشانه خساست و حسابگری نیست.
بسیاری از افراد هستند که با همان در آمد محدود خود با سلیقه وبه دور از اصراف و چشم وهمچشمی زندگی خوب و راحت و زیبایی دارند. خرید و مصرف درست در جامعه ما باید فرهنگ سازی شود . همه ما باید یاد بگیریم که با به اندازه خرج کردن و استفاده بهینه ازکالاها الگوی مصرفی خود راطوری کنیم که بتوانیم به اندازه کار کنیم و از تفریحات لازم و خواب کافی و ورزش قافل نشویم ومجبور نباشیم بخاطر خرجهای اضافی ومقایسه کردن های خود و خانواده با دیگران وغیره بیش از اندازه کارکنیم وسلامتی خود را به خطر اندازیم و گاهی حتی مجبور شویم به دور از خانواده زندگی کنیم که خود خطراتی را متوجه خانواده ها خواهد کرد،ازجمله کمبود محبت ،اعتیاد فرزندان ،خیانت به دلیل دوری از همسر و………..
.
ارسالی از : فاطمه پورقلی کارشناس ارشد روانشناسی
منوی اصلی
نویسندگان
- مدیر سایت (1788)
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME
بازدید:2,655بار , ارسال شده در : 17ام دی, 1394; ساعت : 8:05 ق.ظ
تعداد نظرات : ۰
دسته : روانشناسی، گالری پزشکی و سلامت
مطالب مرتبط