نویسندگان
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME

 

“جاجیم‌بافی” یکی ‌از کهن‌ترین صنایع دستی کشور است که در سالهای اخیر با پیشرفتهای سریع زندگی کم کم به بوته فراموشی سپرده می شود و امروز کمتر هنرمند تازه نفسی وارد این عرصه می شود. “جاجیم” به ‌لحاظ نقش و نگار طبیعی، زنده‌ بودن رنگ و مقاومت از جمله زیباترین و با صرفه‌ترین دست بافته‌ای است که‌ علاوه ‌براستفاده در داخل خانواده‌ها امروز برای امور تزئینات در مراسم‌ها و آئین‌های سنتی نیز کاربرد دارد. با وجود اینکه جاجیم بافی در این ‌منطقه از پیشینه بسیار زیادی برخوردار است ولی متاسفانه حمایت شایسته‌ای از آن نمی‌شود. صنعت جاجیم ‌بافی گیلان در حال منسوخ شدن است و فعالان این عرصه، به علت پائین بودن دستمزد و نامرغوب بودن مواد اولیه، دست از جاجیم‌بافی برمی‌دارند.

از آن زمانی که انسان احساس سرما کرد، هنر ریسیدن نخ و بافتن را با استفاده از منابع حیوانی و گیاهی به جهت استفاده از آنها برای پوشاندن تن و بدن خود آموخت که در هر سرزمین به شکلی خود را نشان داد.
ایرانیان از حدود ۳۰۰۰ سال ق.م رنگ آمیزی و ادغام تارها و پودها را یاد گرفتند و از آن برای تولید پارچه های ظریف استفاده کردند.

به مرور زمان حس زیبائی شناختی انسان از یک طرف و نیز موارد و مصرف جنس مواد مصرفی سبب ایجاد تنوع و تفکیک میان این بافته ها شد، به همین دلیل می توان انتظار داشت که هنر جاجیم بافی از قدمتی دیرینه برخوردار باشد. 

این هنر در استان گیلان از سابقه نسبتا طولانی برخوردار است. در گذشته در بیشتر روستا های تالش جاجیم بافی رایج بود. متاسفانه امروزه اکثر کارگاه های(خانگی) آن از چرخه تولید خارج شده است.  

مواد اولیه بافت جاجیم ، پشم است و معمولا توسط زنان روستا تهیه می شد. زنان در مواقع بیکاری علاوه بر پشم چینی ، آن ها را با مواد محلی و گیاهی نیز رنگ می کردند. روستاییان در فصول بیکاری . پاییز و زمستان . کارگاه جاجیم را در داخل اتاق بر پا می داشتندو عشایر از اوایل بهار و اواخر زمستان در فضای باز به جاجیم بافی می پرداختند. اما امروزه…..؟!

تعریف جاجیم

جاجیم: دست بافته ای پشمین ، منقّش و غالباً مخصوص نواحی سردسیر.(لغت نامه دهخدا)

 
 

جاجیم بافی : جاجیم بافی (حامص مرکب) عمل جاجیم باف . بافتن جاجیم . رجوع به جاجیم شود.

برخی لغتنامه نویسان جاجیم را واژه ای فارسی دانسته اند (شاد، ذیل «جاجِم »؛ حسنین ؛ داعی الاسلام ؛ دسوقی شتا، ذیل واژه ) اما کاربرد واژگانی چون جاجِم ، جیچیم و جیْجیم در زبان ترکی ( د. ترک ، ذیل “čičim” )، سبب شده که برخی دیگر آن را واژه ای ترکی به شمار آورند (پرهام و آزادی ، ج ۲، ص ۳۹؛ دهلوی ؛ فیروزالدین ؛ کنتوری ، ذیل «جاجَم »).

در همانجا آمده که جیجیم واژه ای ترکی ، مرکّب از «جی جی » (به معنای قشنگ و پر نقش و نگار) و «یم » (ضمیر ملکی اول شخص مفرد، به معنای مال من ) است . این واژه را تالشان جَجیمjǎjim، ترک زبانان زنجان «جیجیم »، در بیرجند «جاجُم » و در مهاباد «جاجِم » تلفظ می کنند ( رجوع به رضائی ، ذیل «جاجُم »؛ فتاحی قاضی ، ص ۵۹).

جاجیم‌بافی یکی از صنایع دستی ایرانی و رایج در تالش است که از دیرباز بین خانواده‌های روستایی و عشایر تالش رواج داشته‌است. جاجیم تالش به عنوان زیرانداز استفاده می‌شود وهم‌چنین هنگام کوچ عشایر برای بسته‌بندی و جابه‌جایی اسباب و لوازم و گاهی به‌عنوان بالاپوش گرم مورد استفاده قرار می‌گیرد. حتی در بین برخی از خانواده‌های روستای جاجیم را به‌عنوان چشم‌روشنی و جهیزیه نوعروسان هدیه می‌دهند و به‌عنوان یادگاری ارزنده سال‌ها در خانوارها باقی می‌ماند.

مواد اولیه جاجیم پشم است و بافت آن شبیه گلیم است، با این تفاوت که جاجیم در چهار تخته بافته می‌شود و پس از بافتن به هم متصل و دوخته می‌شود.

جنس جاجیم را پشم تابیده بسیار زبر و خشن و بدون پُرز یا ترکیبی از پنبه ای و پشمی است، اما اغلب تار و پود آن ، هر دو، از پشمِ تابیده است.

بر اساس شواهد باستان شناختی، بافت جاجیم از دیرباز در میان ملل جهان معمول بوده است که از این میان دستبافته جاجیمی قوم نازکا در پرو، متعلق به سده های سوم تا هشتم میلادی ، شایان ذکر است (پرهام و آزادی ، ج ۲، ص ۳۴۶).

از پیشینه بافت جاجیم در ایران و جهان اسلام اطلاع چندانی در دست نیست . در قرن چهارم مؤلف حدودالعالم انواع بافته هایی را که با جاجیم سنخیت داشته و در نواحی گوناگون بافته می شده نام برده ، ولی از جاجیم یا ضبطی نزدیک به آن مطلبی نیاورده است (برای نمونه رجوع کنید به ص ۹۵، ۹۷، ۱۰۲،۱۰۶، ۱۰۹ و جاهای دیگر).

جاجیم را به عنوان پلاس و فرش، رختخواب پیچ و مانند آن، زیرانداز یا روکش، نوعی فرش نازک تر از پلاس، بالاپوش و پوشش روی رختخواب و مانند آن به کار می رود.

در شهرها جاجیم را بیشتر بر روی کرسی و رختخوابهای کنار اتاق می اندازند، یا به عنوان رختخواب پیچ ، روانداز و حتی رویه لحاف از آن استفاده می کنند. با این همه ، کاربری غالب جاجیم در جامعه تالش،زیر انداز بوده است

جاجیم از نوارهای منسوج تارنمایِ به هم دوخته کم و بیش ضخیم تشکیل شده است که در بافت آنها رشته پود به صورت تک رنگ از میان تارهای رنگینی که نقشهای جاجیم را می سازد، می گذرد. تار و پود آن غالباً از پشم و بافتی لَخت ، نرم و سنگین است . جاجیم از به هم دوخته شدن چند تخته (نوار) جاجیم بافت شکل می گیرد. عرض نوارها بین هجده تا ۳۵ سانتیمتر، و طولشان بین سه تا شش متر در نواحی گوناگون تالش تفاوت می کند. بافت جاجیم «تارنما» است و پود آن دیده نمی شود و بافتی متناوب دارد و تارهای آن در نقش اندازیها معلق است. رنگ تارها نیز، متناسب با نقش مورد نظر بافنده ، فرق می کند. این ویژگیها ایجاب می کند که طرح و ترکیب بندی نقشهای جاجیم بافت به صورت خطی باشد. نقش جاجیم با تار نمایان می شود و با انتخاب تارهای چند رنگ می توان بر آن نقش انداخت . به همین سبب در این نوع بافت ،جهت امتداد طرح و نقش ، به تبع جهت امتداد رشته ها، تار، در راستای درازای بافت است ؛ از این رو، نقش پردازی جاجیم منحصر است به نقش مُحَرَّمات قائم (نقشمایه ای به شکل نوارهای پهن بافته شده در طول یک تخته جاجیم) و نیز نقشمایه های چهارخانه و شطرنجی و طرحهای سرتاسری که در جهت درازای بافت امتدادپذیر باشد. برای بافت جاجیم تالشی ، دستگاهِ  یا “دارِ” جاجیم بافی به صورت افقی روی زمین قرار می گیرد. مجموعه تارها، که نسبت به سایر بافته ها، متراکم تر و رنگ آنها متغیر است ، به طول تقریبی بیست تا سی متر، به موازات هم به فاصله چند سانتیمتری زمین ، در کنار هم کشیده می شوند. تارها در ابتدای دستگاه ، به دور چوبی به نام سَردار و در انتها به دور چوبی به نام زیردار، که به زمین متصل شده اند، می چرخند. همیشه نیمی از تارها، به صورت یکی در میان ، با چوبی که نخی به شکل خاص به دور آن تابیده شده است، از نیم دیگر تارها جدا می شود. دو سر این چوب با دو رشته طناب به بالا کشیده می شود و به سه پایه ای چوبی متصل می گردد که قابل جابجایی است و همیشه در محل بافت قرار می گیرد؛ بنابراین ، همیشه نیمی از تارها، به صورت یکی در میان ، در بالا و نیمی دیگر در پایین قرار می گیرد. در دستگاه جاجیم بافی ، از چوبهایی استفاده می شود که بافنده به مقتضای طرح و نقش ، با آنها تارهایی را که می خواهد روی بافته معلق بمانند، بلند می کند و پودگذاری می نماید. به این طریق ، چند «وَرد» به طور غیرمستقیم وارد دستگاه بافندگی می شود. هر بار که پود از میان تارها عبور می کند، با جابجا کردن چوبی که در میان تارهاست ، جای این دو رشته تار عوض می شود. در بافت آن برای کوبیدن پودها، از یک کاردک چوبی ، با لبه گرد که یک طرف آن نازک تر از طرف دیگر است ، استفاده می شود. این کاردک از میان دو دسته تارِ بالا و پایین می گذرد و بافنده باکشیدن آن با دو دست به سمت خود، پود را با فشار در میان دو دسته تارهای بالا و پایین جای می دهد. پود، ضمن بافت ، در زیر تارها پنهان می شود و تارها از روی کار دیده می شوند. تعداد پود در بافتهای دیگر، مانند گلیم و غیره ، متعدد و رنگ آن متنوع است و می تواند نقشهای بیشماری را ایجاد نماید، ولی در بافت جاجیم چون رشته های تار نقش را به وجود می آورند و تعداد و رنگ آنها محدود است و پس از بسته شدن تارها به دو چوب سردار و زیردار، دیگر نمی توان آن را کم و زیاد کرد، نقش پردازی نیز محدود است.

جاجیم ، گاه بافته ای یک رویه و گاه دو رویه است و این به سبب تارهای اضافی است که نقشمایه را به وجود می آورند. این تارها گاه در فاصله میان دو نقشمایه ، آزادانه در پشت بافته کشیده شده اند.

در روستاهای کوهستانی و ییلاقی تالش، اصولا” بافت جاجیم توسط زنان صورت می گیرد و مردان جز در مرحله تهیه پشم، نقش چندانی ندارند.

نقش های جاجیم ها اسامی مختلفی دارند و حاشیه های اطراف نیز با طرح مثلث دندانه دار پر می شود. برای بافت جاجیم در اندازه های بزرگ تر دو یا چند عدد جاجیم بافته شده به اندازه عرض دار موجود را به یکدیگر متصل می نمایند و یک جاجیم در اندازه دل خواه شکل می گیرد. در بافت جاجیم از نقوش انتزاعی و ذهنی استفاده می‌شود.

 

مقایسه جاجیم و جاجیم بافی در بین اقوام ایرانی

پراکندگی جغرافیایی کوچ نشینان و روستانشینان ایران که به جاجیم بافی اشتغال دارند، نشان می دهد که این بافته مختص نواحی سرد، کوهستانها و کوهپایه هاست. از بین کوچندگان ایران ، عشایر تالش در گیلان، کردهای آذربایجان غربی ، بانه ، سقز، مریوان ، اورامان ، سنندج ، کامیاران ، جاف جوانرودی کرمانشاهان ، اورامان لُهون و کرمانشاه جاجیم بافی داشته اند ( ایرانشهر ، ج ۱، ص ۱۲۲ـ۱۳۴). هم اکنون نیز بافندگان کرد، به ویژه کردهای مهاباد، جاجیمی با رنگهای تند و شاد از پشم گوسفند و نیز از کرک بز مَرَزَه می بافند که بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن به کار می رود (فتاحی قاضی ، ص ۶۰، ۶۷). در میان قشقاییهای ترک زبان ناحیه فارس نیز جاجیم بافی رواج داشته است ( ایرانشهر ، ج ۱، ص ۱۴۴ـ۱۴۷). طول جاجیمی که زنان قشقایی می بافند بیشتر از چهار متر و عرض آن کمتر از دو متر است که بیشتر برای پوشاندن اثاث داخل چادر و روانداز (مانند پتو) به کار می رود (پرهام و آزادی ، ج ۲، ص ۴۲ـ۴۳). تقریباً تمام جاجیم بافتهای ایل قشقایی دو تکه است ، ولی جاجیمهای بسیار ظریف را در سه یا چهار قطعه می بافند (همان ، ج ۲، ص ۴۰). کاربرد زنجیره ایِ نقشمایه کنگره ایِ ساده در جاجیم بافی ایل قشقایی بسیار متداول است و جاجیمهای نقش محرَّمات این ایل فقط نقشمایه ردیفهای مکرر و پیوسته کنگره ای دارد (همان ، ج ۲، ص ۳۴۵). در جاجیمهای قشقایی هر دو رویه ، از جهت نقش و رنگ ، یکسان است و با آنکه پودها نیز هویداست ، غلبه با رشته های تار است و ازاین رو جاجیم متعارف قشقایی ، هم تار رو و هم پود رو است که معمولاً دو تار زیر و دو تار، روی پود می افتد (همان ، ج ۲، ص ۳۹ـ۴۰). در بین لرهای بختیاری نوعی جاجیم بافی به نام جاجیمی معمول است (قاضیانی ، ص ۱۸۵). زنهای بختیاری آن را به شکل نوارهای باریک به عرض هجده تا ۳۵ سانتیمتر و طول بیست تا ۲۵ متر، از پشم ، می بافند. پس از بافت ، آن را به قطعاتی با طول مناسب تقسیم می کنند و از پهلو به یکدیگر می دوزند؛ در نتیجه ، سطح یکپارچه ای حاصل می شود که مصرف روانداز دارد. بختیاریها با استفاده از شیوه بافت جاجیم ، نوارهای تسمه مانندی نیز تولید می کنند که به «آواآرـ تَهدِه » شهرت دارد. عرض این نوارها به اندازه عرض یکی از نقشهای نواری یکی از تخته های جاجیم است (حدود هفت تا ده سانتیمتر). از این نوارها برای حمل گهواره نوزاد بر پشت مادر، به هنگام کوچ ، استفاده می شود (همان ، ص ۹۸). نقش کلی تخته های جاجیم بختیاریها به صورت نوارهای دراز در طول آن است (همان ، ص ۱۲۱ـ۱۲۲). از حدود ۴۵ نقشی که در بافته های بختیاریها موجود است ، فقط شش نقش آن قابل انطباق با نوع و فن بافت جاجیمی است ، که عبارت اند از: قِچی یا دیک پره (همان ، ص ۱۴۲ـ۱۴۳)؛ دندون مُشکی (همان ، ص ۱۳۹)؛ گل خیردَه یا گل دِرَّه (همان ، ص ۱۳۰)؛ گُل پیکَه یا گلِخالی (همان ، ص ۱۳۰ـ۱۳۱)؛ گل هَچَه (همان ، ص ۱۵۰) و نقش بالَنده یا پرنده (همان ، ص ۱۸۸). در بین کوچروهای شاهَسَونِ ترکی زبانِ دشت مغان ، جاجیمهای بسیار ظریفی وجود دارد که همه آنها با نقش محرمات باریک و معمولاً بیش از سه تکه بافته می شوند. در بین اینها جاجیم یک رویه بسیار متداول است و آن جاجیمی است که رشته های تارهای اضافی ، که نقشمایه را به وجود می آورند، در فاصله میان دو نقشمایه ، بدون گذشتن از زیر و روی پودها، در پشت دستبافت ، آزادانه کشیده شده است (پرهام و آزادی ، ج ۲، ص ۴۰). شاهسونها همچنین از نوار جاجیم بافت برای استحکام بخشی دور طارمیهای آلاچیق استفاده می کنند (امینی ، ص ۲۵). در میان ترکمنها نیز نوارهای جاجیمی مشابهی به نام دورلُق یاخا (جهت استحکام بخشی طارمیها) و دوزی (جهت استحکام بخشیدن به اوقها) به کار می رود (شریعت زاده ، ص ۸۱ ـ۸۲). عشایر کرد اطراف قوچان (امینی ، ص ۱۹) و لرهای اِیتْوَند، بویر احمد و مَمَسَنی از دیگر کوچ نشینانی هستند که به بافت جاجیم اشتغال داشته اند ( ایرانشهر ، ج ۱، ص ۱۳۹ـ۱۴۳، ۱۴۸ـ۱۴۹، ۱۵۶). از نواحی مهم بافت جاجیم در ایران ، همدان ( فرهنگ جغرافیایی شهرستانهای کشور ، ج ۲، ص ۲۶۲) و زنجان است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج ۲۵، ص ۱۳۵). طالقان نیز از نواحی مهم جاجیم بافی ایران بوده است . در ۱۳۲۸ ش در میان حدود ۴۳ آبادی از دهستانهای طالقان بالا و طالقان وسطا، جاجیم بافی رواج داشت و یکی از اشتغالات زنان به شمار می رفت (رزم آرا، ج ۱، جاهای متعدد). عرض هر تخته جاجیم طالقان حدود ۲۵ سانتیمتر بود و طول آنها، بنا به مصرف ، از دو تا چهار متر تفاوت می کرد. معمولاً تخته ها را به نحوی به هم می دوختند که طول و عرض جاجیم با هم برابر باشد. اگر برای انداختن بر روی کرسی بود، طول تخته ها را چهار متر می گرفتند و در نتیجه شانزده تخته جاجیم را از پهلو به هم می دوختند تا عرض آن نیز چهار متر شود. این جاجیم ، لحاف روی کرسی را محافظت و آن را سنگین می کرد و پاکیزه نگه می داشت . رنگها و نقشهای متنوع آن نیز موجب تزئین خانه می شد. به جای رولحافی (در زبان محلی : چارتالی ) و در تابستانها به جای روانداز و پتوی دستبافت ، نیز به کار می رفت . از جاجیم به عنوان زیرانداز یا فرش استفاده نمی شد، مگر به هنگام ضرورت . از جاجیمهایی با طول بیشتر (سه متر) و عرض کمتر (دو متر) برای پوشاندن رختخوابها استفاده می شد. جاجیم طالقان از پشم گوسفند بافته می شد. زنها پشم را با دوک (در زبان محلی : چول ) می ریسیدند (پورکریم ، ص ۹۳). رنگرزهای محلی این نخِ پشمها را سبز، قرمز، آبی و کبود می کردند. نخهای رنگ شده ، تارهای بافت را تشکیل می داد و پود آن از پشم تک رنگ (معمولاً سیاه ) یا خودْرنگ بود. نقش جاجیم (به نامهای درزابوته ، موشه دندان و غیره ) را همین تارها به وجود می آورد. داشتن چند جاجیم در خانه نشانه ثروت و مکنت صاحب آن بود. امروزه جاجیم بافی در کلیه روستاهای طالقان از بین رفته و جاجیمهای باقی مانده حکم اشیای عتیقه و یادمانهای خانوادگی را پیدا کرده است .

جاجیم بافی در دوره کنونی

مقایسه برخی آمارها (رزم آرا، همانجا؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج ۲۶، جاهای متعدد) نشان می دهد که بافت جاجیم طی دهه های اخیر نه تنها در تالش بلکه در ایران بشدت کاهش یافته است . مثلاً در ۱۳۲۸شمسی در ۳۷۶ روستا جاجیم بافی داشته اند (رزم آرا، همانجا) که این رقم در ۱۳۷۳ ش به صفر رسیده است ( رجوع کنید به فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، همانجا).

 

 

فهرست منابع:

–         ابن حوقل ؛ محمود اختریان ، فرهنگ پیام : شامل لغات و اصطلاحات فارسی و لغات عربی و ترکی و اروپائیِ مصطلح در زبان فارسی و واژه های علمی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛

–         اصطخری ؛ شهلا امینی ، «بافته های کم عرض در ایلات و عشایر ایران و تطبیق آن با زندگی امروز»، پایان نامه کارشناسی صنایع دستی ، دانشگاه هنر ۱۳۷۴ ش ؛

–         ایرانشهر ، تهران : کمیسیون ملی یونسکو در ایران ، ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ ش ؛

–         سیروس پرهام و سیاوش آزادی ، دستبافتهای عشایری و روستایی فارس ، ج ۲، تهران ۱۳۷۱ ش ؛ هوشنگ پورکریم ، فشندک ، تهران ۱۳۴۱ ش ؛

–         محمدعلی جمالزاده ، فرهنگ لغات عامیانه ، چاپ محمد جعفر محجوب ، تهران ] ۱۳۴۲ ش [ ؛ حدودالعالم ،

–         عبدالنعیم محمدحسنین ، قاموس الفارسیّه : فارسی ـ عربی ، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲؛ محمدعلی داعی الاسلام ، فرهنگ نظام ، چاپ سنگی حیدرآباد دکن ۱۳۰۵ـ ۱۳۱۸ ش ، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ ش ؛

–         ابراهیم دسوقی شتا، المعجم الفارسی الکبیر = فرهنگ بزرگ فارسی : فارسی ـ عربی ، قاهره ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴/۱۹۹۲ـ۱۹۹۳؛

–         دهخدا؛ احمد دهلوی ، فرهنگ آصفیه ، لاهور ۱۹۸۶؛

–         رزم آرا؛ جمال رضائی ، واژه نامه گویش بیرجند ، به اهتمام محمود رفیعی ، تهران ۱۳۷۳ ش ؛

–          محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج : فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛

–         علی اصغر شریعت زاده ، «آلاچیق ترکمن »، در مجموعه مقالات مردم شناسی ، دفتر ۱، ] تهران [ : وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، مرکز مردم شناسی ، ۱۳۶۲ ش ؛

–         غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی ، و نسترن حکمی ، فرهنگ فارسی امروز ، تهران ۱۳۷۷ ش ؛

–         قادر فتاحی قاضی ، «صنعت جولایی و لغات و اصطلاحات آن در مهاباد»، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز ، سال ۱، ش ۴ (زمستان ۱۳۶۲)؛

–         فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج ۲۵: ، تهران : سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح ، ۱۳۶۹ ش ،

–         سازمان جغرافیائی نیروهای مسلح ، ۱۳۷۸ ش ؛ فرهنگ جغرافیائی شهرستانهای کشور ، ج ۲: شهرستان همدان ، تهران :

–         سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح ، ۱۳۸۰ ش ؛

–         فیروزالدین ، فیروزاللغات اردوجامع ، لاهور: فیروز سنز، ] بی تا. [ ؛ فرحناز قاضیانی ، بختیاریها: بافته ها و نقوش ، تهران ۱۳۷۶ ش ؛

–         تصدق حسین کنتوری ، لغات کشوری اردو ، کراچی ۱۹۸۹؛ محمد معین ، فرهنگ فارسی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛

–         مقدسی ؛ ابوالحسن نجفی ، فرهنگ فارسی عامیانه ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛

TA , s.v. “Cicim”; Hans E. Wulff, The traditional crafts of Persia , Cambridge, Mass. 1966.

بازدید:6,940بار , ارسال شده در : 3ام مهر, 1389; ساعت : 7:35 ق.ظ
تعداد نظرات : ۰
آرشیو مطالب
ارسال نظر جديد
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی یا گیلکی تایپ کنید.
  • نظرات در ارتباط با همین مطلب باشد در غیر اینصورت از « فرم تماس با مدیریت » استفاده کنید.
  • «مدیر سایت» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور یم.
  • نظرات پس از تأیید مدیریت سایت منتشر می‌شود.



جستجو
مدیریت
سایت کرکان بندرانزلی با دامنه
www.kargan.ir
نیز در دسترس می باشد.
مرحوم تقی کرکانی خان قدیم کرکان

روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .

تبلیغات
HTML
محبوب ترین مطالب
بازدید از سایت