استاد رنجبر در کنار استاد شجریان
متولد ۲۰ شهریور ۱۳۲۶ روستای معاف (حاشیه جنوبی تالاب بندرانزلی) حومه بندرانزلی از خانواده ای کشاورز، تحصیلات ابتدایی در زادگاه و روستای همجوار (خمیران) گذشت، دوره اول دبیرستان (راهنمایی تحصیلی امروزه) را در دبیرستان خیام آبکنار گذراندم در فاصله ۶ کیلومتری با روستای ما که پیاده طی می شد فرصت خوبی برای من و همکلاسیها جهت مطالعه درسی و البته فرصت خوبی برای من در تمرین آواز، با الهام و اقتباس از صدای مادر و اکثر اعضای خانواده که از صدای خوبی برخوردار بودند و دایی علی اصغر که از مداحان و نوروزی خوانهای معروف منطقه بود و شاید به دلیل وراثت، من هم از صدای خوبی برخوردار بودم به طوری که از سالهای دوره ابتدایی همراه با نوازندگان محلی و شهری ترانه و آواز می خواندم. در دبیرستان آبکنار با تشویق و راهنمایی دوستان و معلمان به مناسبت های مختلف همراه با هنرمندانی از رشت و انزلی از جمله آقای منوچهر ویسانلو، بهاری و … در روستاها و بخش های اطراف اجرای کنسرت داشتیم.
دوستان و همکلاسیهای آبکناری ام تا جایی که حضور ذهن است آقایان : رحمان بلوکی، ایرج صفرنیا، حسین پوراحمد، محمد صادق رحیمی، سمیعی ها و رحیمی ها، سید حسین قوامی، سلطانی، رضایی و … معلمان محترم آقایان : بیژن صفرنیا، رشید مجیدی، سید خوشکردار و مهربان و صمیمی تر از همه سید جلیل ستمدیده (فرنود) و … مدیر باوقار و زحمتکش زنده یاد پوراحمد و سایرین بودند … دوره اول دبیرستان در آبکنار با انبوهی از خاطرات یک نوجوان روستایی گذشت. دوره دوم دبیرستان را ابتدا یک سال در دبیرستان پهلوی تهران و سپس در بندرانزلی، دبیرستان بوذر جمهر و در رشته ادبی گذراندم.
در همین دوران به وسعت فعالیتهای هنری ام در رشته های روزنامه نگاری و خطاطی، تئاتر و بازیگری و بیشتر ترانه و آوازخوانی افزودم و در این دوران بود که با گروه ویسانلو و گروه موزیک نیروی دریایی و آقای حق کردار کنسرتهای متعددی اجرا کردم و در مسابقات و جشنواره های دانش آموزی کسب مقام می کردم پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۶ و خدمت سپاه دانش در روستاهای استان خراسان (شهر اسفراین)، از پاییز ۱۳۴۸ به معلمی روستاهای تالش (رضوانشهر) رفتم. در سال ۱۳۵۰ با استاد عبداله ملت پرست آشنا شدم و از همان سال به آموزش تار نزد ایشان مشغول شدم. رفت و برگشت از روستای محل خدمت تا کلاس موسیقی در انزلی و مسافت طولانی و مشکلات مربوط، داستان مفصلی است که وقت و صفحاتی دیگر می طلبد. از سال ۱۳۵۲ با موفقیت در آزمون هنر به عنوان معلم مامور به تحصیل در انستیتو مربیان هنری تهران برگزیده شدم و تا پایان سال ۱۳۵۴ زیر نظر استادان رشته های بازیگری، نمایشنامه نویسی، خطاطی، نقاشی و موسیقی تحصیل کردم. گرایش من به نویسندگی داستان (که البته مقوله داستان نویسی و چاپ آن در مجلات و نشریات وقت چند سالی ادامه داشت.) تئاتر، خط و البته موسیقی بیشتر بود. دوره کامل تر تار و سه تار را نزد استاد حبیب اله صالحی از اساتید برجسته ردیف موسیقی، تئوری و سلفژ را نزد استادان اسداله زاده و شورا میخائیلیان گذراندم و در همان سالهای دانشجویی با اجرای کنسرت و جشنواره ها در دانشگاهها و تالار فرهنگ و … تهران به تجربیات خود در زمینه خواندن و نوازندگی افزودم. از پاییز سال ۱۳۵۴ ضمن ادامه روند بهره گیری و آشنایی با اساتید وقت، به سمت فعالیتهای پرورش و هنری دبیرستانهای رضوانشهر برگزیده شدم. تشکیل کلوپهای موسیقی و سرود، تئاتر، روزنامه نگاری جشنواره ها داوری و مأموریت های هنری و پژوهشی در موسیقی تالش با گستردگی هرچه بیشتر ادامه یافت تا سال ۱۳۷۵ در دبیرستانهای رضوانشهر ضمن تدریس ادبیات فارسی به آموزش بی وقفه هنرها به ویژه تئاتر و موسیقی به دانش آموزان و جوانان آنجا مشغول بودم که، از سال ۱۳۷۵ به دبیرستانهای رشت منتقل شدم و با توجه به آشنایی و همکاری با سایر هنرمندان استان بر دامنه تلاشهای هنری ام افزودم. در طی همه این سالها به عشق آموزش و گسترش هنر فاخر، اشاعه موسیقی اصیل و فولکلور گیل و تالش و اهداف والای هنر در راستای امور خیر و اینکه اگر هنر و هنرمند نتواند فقر و فساد و آلام اجتماعی را به کلی از بین ببرد و یا شرایط کافی برای محو آن نباشد، دست کم در زدودن ِ بخشی از آن، از هنرش بهره گرفته و یا قدرت تحمّل و شرایط عینی مبارزه با این پدیده های مخرب خودساخته و بعضاً وارداتی را در مردم، بیشتر کرده و نقش واقعی خود را ایفا کند. هنرمند واقعی در مواجهه با سهمگین ترین تندباد دورانها، مشعل هنر را به دست گرفته و آنرا از خاموشی و پژمردگی نجات داده و به چراغ هدایت نسل ها مبدل نموده است. آنانکه هنر را فروتنانه، از حضیض لودگی و مطربی، به اوج آرمانهای زندگی ساز رهنمون می کنند و بی جویای نام و حتی نان، بر مقام شامخ تعلیم و ایثار بالیدند و مبنای زندگی اجتماعی را بر بالندگی شعور و فرهنگ مهرورزی قرار دادند به حق باید گفت پیام آوران حیات و نشاط و پویایی اند. بر این اساس و تفکر است که من در تبیین نقش برجسته هنر، حتی تا دورترین نقاط شهر و روستا به بهانه های مختلف : جشن محصول، در میادین و کوچه باغهای روستا، کارخانه ها و محیط تولید و سازندگی، همراه با دوستان و هنرجویان تحت تعلیم خودم به اجرای کنسرت و همراهی با نهادهای گوناگون : معلولین و سالمندان، بهزیستی، پرورشگاه ها، بیماران تالاسمی و غیره می پرداختم. در آموزش ساز ضمن یاد دادن شیوه های نوازندگی و اصول فنی آن، غالباً به اصول معنوی و رسالت اصلی هنر که همانا توجه داشتن به موارد بالا و بهره گیری بهینه از این فن شریف است، توجه داشته ام و در این راه هنرجویان را به مطالعه مستمر در تاریخ و ادبیات و … تشویق و ترغیب می نمایم. لذا : (به گواه اسناد و مدارک و شواهد زنده موجود) از اینکه در حد توان خود افتخار معلمی بهترین نوازندگان و مدرسان تار و سه تار در گیلان را داشته ام، تا حدودی احساس رضایت دارم، اجرای کنسرتهای خیریه، مبارزه با ابتذال در موسیقی از نوجوانی تا کنون بویژه در بین هنرجویان تحت تعلیم خودم، و خلاصه موفقیتهای هنری به دلیل عشق به فرهنگ زاد و بوم و مطالعه در تاریخ و شعر و ادبیات، موفقیت در آزمون انستیتو مربیان هنر تهران، کسب مقام اولی و دومی در دوران دبیرستان در زمینه آواز، کسب مقام اول استانی و دوم کشوری در سمت مربیگری موسیقی و سرود دانش آموزان رضوانشهر در سالهای قبل از انقلاب و بعد، شرکت در اردوهای متعدد هنری، تشکیل اولین انجمن موسیقی در دهه ی ۷۰ در بندرانزلی همراه با سایر هنرمندان از جمله استاد ویسانلو، تشکیل گروههای موسیقی: گیل و تالش، شورانگیز گیلان، عضویت در گروه عشاق گیلان به سرپرستی روانشاد استاد ملت پرست، همکاری در تشکیل گروه موسیقی فرهنگیان گیلان، عضویت در هیئت مدیره انجمن موسیقی استان با ابلاغ از مرکز، موفقیت در آزمون مدرسان وزارت فرهنگ و ارشاد و تشکیل آموزشگاه، داوری اکثر جشنواره های موسیقی و سرود مدارس استان و نهادهای دیگر، مدرس موسیقی و سرود آموزش ضمن خدمت دبیران هنر و پرورشی، آموزش تار و سه تار در آموزشگاهها، حوزه هنری و ارشاد گیلان، تجلیل شده هنرمندان و هنرجویان موسیقی در دفعات مختلف، تقدیر شده حوزه هنری گیلان سال ۸۵، تقدیر شده مرکز موسیقی تهران و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان همراه با چهار/۴ تن از پیشکسوتان موسیقی گیلان سال ۸۳ تقدیر شده نهادهای مختلف سالمندان، بهزیستی، پرورشگاههای خیریه، انجمن بیماران تالاسمی، اجرای کنسرتهای متعدد در داخل و خارج از استان و جشنواره ها با هنرمندان گیلانی. نوازندگی در نوار کاست امیرکبیر به سرپرستی شادروان استاد ملت پرست، آهنگساز و نوازندگی در نوار کاست سبز آواز به سرپرستی استاد ملت پرست آهنگساز و نوازندگی در نوار کاست ونگاونگ «تالشی» با تنظیم فریدون شهبازیان مصاحبه و اجرای برنامه های فولکلور در صدا و سیمای گیلان و شبکه یک البته در دهه ۶۰ و ۷۰ – شرکت در اولین تولیدات مراکز حوزه هنری در اصفهان و صنایع دستی در همدان و سایر فعالیتهای هنر موسیقی که وقت و حوصله و حضور ذهن بیشتری را می طلبد. هرچند زندگی و فعالیتهای هنری با توجه به مشکلات عدیده به سادگی و باین کوتاهی مسیر نیست و شرح سختی ها و مصائب گریبانگیر هنرمندان هم به همچنین. بهر حال، در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور!
در تاریخ مرداد ماه ۱۳۵۲ با همسرم خانم کبری شرفپور صیاد فرزند قربان شرفپور صیاد در بندرانزلی ازدواج کردم. حاصل این ازدواج سه فرزند دختر، شقایق، فروغ و ناهید و یک پسر به نام سیاوش می باشد. دو دخترم شقایق و فروغ نوازنده و مدرس سه تار هستند. پسرم در حال حاضر دانشجو و نوازنده تار می باشد. لازم به ذکر است که همسرم بزرگترین مشوق و همراه زندگی هنری من بوده و سختی ها و مصائب این راه طولانی را با سعه صدر تحمل کرده و پشتیبان من شدند و همچنین برادر بزرگم که از صدای خوبی برخوردار است (فرامرز رنجبر) یکی از مشوقان من بودند که سپاسگزار همه آنهایی هستم که مرا مورد مهر خود قرار دادند.
نام پدر خیراله رنجبر معاف نام مادر مریم حسینی اشپلّا
معلمی بهترین نوازندگان و مدرسان تار و سه تار در گیلان را داشته ام ، تا حدودی احساس سبُکی و رضایت دارم اما عمر کوتاه است و کارهای ناقص و نا تمام فراوان! و هر چند از نام بردن شاخص ترین هنرجویانم کمی اِبا دارم ولی طبق خواسته ی دوستان نام چند نفری را می برم که امروز خود جزء مدرسان و نوازندگان برتر تار و سه تار هستند و لازم به ذکر است که بعضی از این هنرمندان با اساتید دیگر هم کار کرده اند و از محضر پرفیض آنها هم بهره گرفته اند. نوازندگان و مدرسانی را که نام می برم در حال حاضر جزء دوستان و همکاران هنری هستند که به وجود آنها افتخار می کنم که روزها و ماهها و سالها از کلاس من استفاده برده اند و به من افتخار معلمی خود را داده اند و امیدوارم به حساب شرح دلاوری گذاشته نشود : آقایان و خانم ها : حسین حقانی «سه تار» رشت – اکبر رسول زاده «تار و سه تار» هشتپر تالش – حسن مسافر «تار» رضوانشهر – ناصر پاکروی «سه تار» رشت – سعید علی نیا «سه تار» رشت – عادل حسینجانی «سه تار» رشت – نیما بخشنده «سه تار» رشت – نیما گیلکی «سه تار» رشت – توماج مصفا «تار و سه تار» رشت – مجتبی قاسمی «تار و سه تار» بندر انزلی – تقی رمضانی «تار» بندر انزلی – سعید نورانی «تار» بندرانزلی – ابراهیم نعمتی زاده «تار و سه تار» رشت – سلمان محمدی «تار» رشت – آرمین فریدی «تار» رشت – شقایق ، فروغ و سیاوش «سه تار و تار» رشت و انزلی – محمد شریف صدیق «تار و سه تار» رشت – فرهاد محمدی «تار و سه تار» لنگرود – شهرام شفیعی «تار و سه تار» لنگرود – عزیز یحیی پور «تار و سه تار» لنگرود – شهرام شهیدی «تار» رشت – علیرضا لقمان «تار و سه تار» رشت – پوریا مظلوم «تار» رشت – سارا خاوری «سه تار» لنگرود – عظیم منصوری «تار» رشت – ناصر ستوده «سه تار» رشت – هامون بصیری «تار» رشت – نسیمه ابراهیم نژاد «سه تار» فومن – ؟ جواد زاده «تار» شفت – و عده ای دیگر که حضور ذهن ندارم و آینده خوبی در زمینه نوازندگی تار و سه تار (به دلیل استعداد و پشتکاری که دارند) بر ایشان پیش بینی می شود.
منبع: گاهنامه آبکنار
ضمن سلام و عرض ادب خدمت مدیریت محترم
بدینوسیله در خصوص درج بیوگرافی استاد”آقای محمد رنجبر معاف” در این سایت که باعث آگاهی و آشنایی هرچه بیشتر بازدید کنندگان با چنین هنرمندان و اساتید می گردد تقدیر و تشکر بعمل می آید.
در خاتمه به روزی و سربلندی را برای خانواده محترم و هنرمند استاد رنجبر از ایزد منان آرزو و طلب می نمایم.
از طرف : امه سلیمه دلاوری اشپلا
info@robeshadi.com
با عرض سلام و خسته نباشید
لطفا در صورت امکان شماره اموزشگاه یا شماره تماس جهت اموزش ساز تار را سایت اعلام نمایید