ماه مبارک رمضان امسال از نیمه گذشت به شبهای قدرش رسید. شبهایی که هر یک شب آن از هزار شب بهتر است…
ماه رمضان یاد صفهای طولانی نانوایی تافتون مشتی گل آقا که آخراش هم به کربلای معلا مشرف شده بود.
(ان شاءالله زیارت بارگاه ارباب حسین ع قسمت همه بشه . یاد این شعر افتادم، “بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا … تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده … تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا”.)
… با زبان روزه صف نان تافتون که باشی و شاطرش هم کربلایی گل آقای باصفا باشه سختی ایستادن تو صف حالیت نمیشه، یه لحظه به خودت میایی میبینی نوبتت شده و کربلایی گل آقا با چهره خندان میپرسه؛ “چنتا خایی” …
آره … کربلایی آدم مردم داری بود خیلی باصفا بود همیشه وقتی میدیدیش خنده رو چهره اش بود. توی کسبه های بازار کپورچال کسی تا حالا عصبانیت و اخمش رو ندیده بود . بچه هاش رو خیلی دوست داشت مثل همه باباهای خوب.
مثل خیلی ها اهل جانماز آب کشیدن نبود. در عین حال دیندار و بامرام بود. مردانگی علی گونه داشت. توی پاکی قلبش همین بس که شب قدر و شب شهادت امیرالمومنین (ع) مصادف شده با شب سوم و هفتمش. …
آره کربلایی گل آقا واقعا گل بود. روحش شاد و یادش گرامی باد.
.
ارسالی: آقای علی پورباقی
منبع : سایت کرکان بندرانزلی