نویسندگان
تبلیغات
کد HTML تبلیغ
WELCOME

  

از آمارد ها که در دنیای باستان به جنگاوری و سلحشوری شهرت داشتند، در یادداشت ها و منابع تاریخی به نام های مردان، مرد، مارد، مردوس و امرد یاد شده است و سرزمین آنان را بین کادوس و تپور نشان داده اند. استرابون یکی از اقوام ساکن در کرانه های جنوب دریای کاسپین را مارد ها یا آمارد ها معرفی می کند. در کتاب وندیداد، آمارد ها پیرو اهریمن و سرزمینشان مجاور مرغیانا(مرو امروزی) معرفی شده است:

“سومین و بهترین سرزمین ها که – اهورامزدا – آفرید (مرغیانا) است که نیرومند است و وفادار به آریا. اهریمن مرگ زا بر ضد او اقوام (مردان) را به وجود آورد.” گرچه این حرف هم مانند خیلی از حرف هایی که ایرانی ها در باره دشمنان خود در تواریخ یا کتاب ها و دفتر های خود می نویسند حالت ضعف آنان را نشان می دهد. مثلا در شاهنامه ایران در اوج اقتادر توصیف شده است و از طرفی گیلان را نمی تواند بگیرد، به همین خاطر گیلانیان دیو معرفی شده اند. این جا هم مردان غیر آریایی که در مقابل یورش آریاییان مقاومت کرده اند، مخلوق اهریمن مرگ زا معرفی شده اند. می توان مثاله های دیگری در این زمینه پیدا کرد فقط باید کتای های تاریخ ایران را مطالعه کرد آن هم به دید بی طرفانه. به هر صورت این همه کشت و کشتاری که در تاریخ ایران انجام شده نادیده گرفته می شود و ایرانیان صلح دوست معرفی می شوند و باقی اقوام به نوعی یا وحشی هستند یا غارتگر یا متجاوز و یا… بیائید انصاف را رعایت کنیم، نمی خواستم این ها را در این جا بگویم، ارتباطی ندارد به این موضوع ولی تک و پهلوی من سوراخ شد از بس این حرف ها را درون خودم نگاه داشته ام. قلبم گنجایش این همه حرف ناگفته را ندارد. حداقل آن هایی که خطری ندارد بگوییم تا جا برای خطرناک هایش باز شود. باری، این شاهد تاریخی نشان می دهد که سرزمین مرد یا مارد مجاور سرزمین مرو بوده یا اینکه تا آنجا ادامه داشه! البته نام واژه مرد شبیه نام واژه مرو هست! هم چنین شواهد بسیاری نشان می دهد که آمارد ها پیش از حمله آریائی ها در مرزهای شمال خاوری ایران، میان رود اترک و سرزمین مرو می زیسته اند.

با ورود آریایی ها به سرزمین های جدید، آمارد ها که در خود توان ایستادگی در برابر  حمله خونین مهاجران تازه نفس را نمی دیدند، راه گریز در پیش گرفتند و در جست و جوی پناهگاه روی به کوهستان البرز نهادند و سرانجام در کناره های سپیدرود و کوهستان های جنوب گیلان جای گرفتند. در واقع، به همین دلیل در قدیم سپید رود را آمارد می نامیدند. نقل از کتاب پیرنیا. دیاکونوف نیز در کتاب تاریخ ماد نام قدیم قزل اوزن و سپیدرود را امرد نوشته است. از این نامگذاری معلوم می شود که آمارد ها مدت های طولانی در سرزمین های مجاور سپیدرود سکونت داشته اند. امروزه پهنه ای از نواحی کوهستانی جانب شرقی سپیدرود، آمارلو(عمارلو) نامیده می شود که این نام نیز می تواند یاد آور نام قوم آمارد باشد. هم چنین تپه ی باستانی مارلیک نیز که در جانب شرقی سپید رود و در شمال غربی آمارلو قرار دارد، تداعی کننده نام آمارد است. زیرا پسوند لک، و لیک به معنی قوم و قبیله نام اقوام مختلف در گیلان است. مانند گیل + لک = گیلک. بنا براین ، مارلیکرا میتوان ترکیبی از دو واژه ی مارد و لیک به معنای قوم و قبیله مارد(آمارد) دانست.

درباره ی نژاد آمارد ها اطلاع دقیقی وجود ندارد و پژوهشگران دنیای باستان در این مورد دیدگاه های مختلفی ارائه داده اند. دکتر محمد جواد مکور آمارد ها را از اقوام پیش از آریائیان معرفی می نماید که بین دو قوم غیر آریائی دیگر، یعنی کادوسیان و تپوریان می زیستند. اما دکتر نگهبان آمارد ها را آریائی می داند و در ضمن شرح یافته های خود در تپه مارلیک گفته است

” به نظر می رسد که اقوام مارلیک یکی از گروه های اولیه هندوایرانی(آریایی) که بعد ها در مدارک تاریخی از آن ها با نام مارد ها یا آمارد ها ذکری آمده است، باشند. این اقوام به نظر می رسد در نیمه ی دوم هزاره ی دوم پیش از میلاد به ارتفاعات دامنه های شمالی البرز در حوزه ی جنوبی وارد شده و در مناطق کوهستانی مستقر گردیدند. این اقوام حکومت مقتدر و پیشرفته ی را از نظر هنر و صنایع تشکیل داده و از تپه ی مارلیک به عنوان محل آرامگاه سلاطین خود، از قرن چهاردهم تا قرن دهم پیش از میلاد استفاده می نمودند.”

البته اکثر منابع و شواهد نشان دهنده این هستند که آمارد ها آریائی نبوده اند.

در گزارش های تاریخی  برجای مانده از گذشته، آماردها مردمی جنگ جو، دلاور، خوش اندام و بلند قد معرفی شده اند. استرابون درباره ی خصوصیات آنان نوشته است: “ماردها جامه سیاه می پوشند و موی بلند دارند و آن کس که دلیرتر باشد، مجاز است با هر زنی ازدواج کند!” سعید نفیسی درباره ی آماردها و ویژگی های آنان چنین نوشته است:

“امرته نام طایفه ای قدیمی از گیلان در رودبار، یعنی دره های سپیدرود بوده و این کلمه به زبان قدیم به معنی نمیرنده است. پیداست که مردانی بوده اند بسیار تنومند و جان سخت و پر تاب و توان که دیر از پای در می آمدند و این گروه تا زمان های تاریخی هنوز در آن ناحیه بوه اند …” اگر ترجه نفیسی درست باشد پس میتوان گفت مارلیک هم می شود قوم نیرومند.

آماردها به عنوان قومی جنگجو و دلاور تا دوره ی سلطنت فرهاد اول اشکانی در گیلان و هم چنین مازندران از قدرت و نفوذ زیادی برخوردار بودند.

به طور کلی تاریخ گیلان و مازندران به هم بسیار مرتبط است و در جاهایی مشترک و یکی می شود. شاید آماردها  این جا  تاریخ گیلان و مازندران را به هم پیوند دهند.

آرشیو مطالب
ارسال نظر جديد

  • مصطفی گفته: ۰۴:۳۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۱

    سلام
    خسته نباشید
    خوب بود شما هم در نقل قول های تاریخی تان مطالب را کامل تر نقل می کردید و درباره آماردها فقط موارد مربوط به استان خود را از این قوم بیان نمیکردید. آخه نکته قابل توجه اینکه تا حالا به چند سایت و وبلاگ دوستان گیلانی مراجعه کردم ، با خواندن مطالب آنها در مورد آماردها – برای کسانی که اطلاع چندانی ندارند – اینطور تصور میشود که آنها قومی گیلانی (یعنی در آن ناحیه) بودند و حال آنکه چنین نیست آمردها در کمترین حالت از سپیدرود تا شرق رود هراز (بابل امروزی) و در اوج خود محدوده ای از اردبیل و آذربایجان ، قزوین ، ری ، دامغان و شمال خراسان را شامل میشده و پایتخت و مرکز فرمانروایی این قوم همواره شهر باستانی آمل بوده .
    جالب اینکه یکی از سایت های دوستان جنگ آملی ها (آماردها) با اسکندر را تحت نام جنگ گیلانی ها با اسکندر آورده بود!!

    • بیژن گفته: ۰۶:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۱۱

      درود دوست عزیز، درست میفرمایید، اقوام باستانی گاها خارج از گستره تقسیم بندیهای سیاسی-جغرافیایی ای که امروزه متداول شده، میزیسته اند. آماردی ها هم از این قضیه مستثنی نیستند؛ اما:
      ۱- این قوم در ابتدا در حاشیه سپیدرود_از دریا تا کوهستان(درفک) – زندگی میکرده اند( از طریق گله داری و جنگاوری امرار معاش میکردن)، گاهی با حکام شرق سپیدرود همپیمان میشدن و با کادوسی ها(در غرب سپیدرود) نبرد میکردند و زمانی هم با کادوسیها، علیه حاکمان شرق سپیدرود همپیمان میشدند. این قوم به مرور، دامنه نفوذ خودشون رو تا حوالی دره رود هراز گسترش دادند و این ناحیه(که امروزه شامل بخشهایی از گیلان و مازندرانه)، قلمرو ثابت این قوم بوده. در دوره هایی، بر کل سرزمینهای جنوب دریای کاسپین، بخشهایی از جنوب رشته کوه البرز و آذربایجان امروزی چیره شدند.
      ۲- توجه داشته باشید که هیچ کدام از شهرهای جلگه ای در گیلان و مازندران، بیش از ۱۵۰۰ سال قدمت ندارند(قدمت بیشتر این شهرها به ۱۰۰۰ شال هم نمیرسه)، شهر آمل هم از این قضیه مستثنی نیست. قریب به ۲۰۰۰ سال پیش، اقوام آماردی از صحنه تاریخ محو شدند، حالا شما بفرمایید که چطور یه شهر که قدمتش به ۱۵۰۰ سال هم نمیرسه، بوسیله آماردیهای گله دار و کوچ نشین(که ییلاق و قشلاق میکردند و ساکن ارتفاعات میانبند و کوهستان بودند) ساخته شده؟ منتشب کردن “آمل” به واژه واژه “آمارد: یه اشتباه در ریشه یابی وجه تسمیه هستش که توسط افراد ناآگاه به زبانشناسی و تاریخ مطرح شده و متاسفانه همچنان، گروهی این مطلب نادرست رو در فضای مجازی و حقیقی بازنشر میکنن.
      ۳- در برخی از متون قدیمی، تاسیس شهر آمل رو به “اشتاد دیلمی” و دخترش “آمله” نسبت میدن. (لطفا درباره ریشه و خواستگاه نخستین دیالمه مطالعه کنید)
      ۴- درباره جنگ آملی ها!! با اسکندر نوشتید!! پاسختون رو درباره قدمت شهر آمل و چگونگی شکل گیریش در بندهای قبلی دادم. توجه داشته باشید که به گواهی تاریخ نویسان، آماردی ها با اسکندر در مکانی که کوه و دریا کمترین فاصله رو از هم داشتن، به جنگیدن پرداختند( حوفاصل کلاچای تا رامسر کنونی). در اون تاریخ نه نشانی از آمل و آملی ها بود و نه نشانی از مازنی ها. اقوام باستانی در اون دوران از جنوب غرب دریای کاسپین به جنوب شرق، شامل کادوسیها، آماردیها و ورکانه ها بود. ناگفته نمونه که باشندگان مازندران، زبان خودشون رو گِلِکی میدونن(منبع: دکتر صادق کیا). به هر ترتیب: امروزه گیلکها و ساکنین مازندرانِ غربی، همگی به یک اندازه میتونن ادعا کنن که از نسل و بازماندگان آماردیها هستن.

      • آملی مازرونی آمارد طبری تپوری گفته: ۰۶:۱۱ - ۱۴۰۰/۱۲/۲۸

        ما جلگه نشین های مازندران به خود مازرونی و به زبان خود مازرونی میگیم یعنی از قوم مارد یا آمارد هستیم مازر همون مادر هست تغییر یافته نام مارد هست و اعتمادالسلطنه نیز نام مازندران را برگرفته از قوم مارد میداند ولی سکنه کوهستان مازندران به خود کوهی و طبری و تات میگفتند کماینکه نیما یوشیج خود زا طبری و تات می نامد و هنوز هم سکنه بلده و هزارجریب و کوهستان خود را تات می نامند و زبانشون را تاتی می نامند رجوع شود به صادق کیا که گروهی از مردم مازندران به زبان خود تاتی می گویند. این تات ها یا طبری ها بازمانده قوم تپوری هستند و در نسخه های خطی موجود سکنه چالوس و کلار تا نمیشه را طبری می نامیدند و نامی اصفهانی هم مازندرانی ها را طبری می نامد البته طبری فقط نام کوهنشین های مازندران است که وارد جلگه شده. بطلمیوس سکنه دیلم را از قوم تپوری می نامد و مینویسد که تپوری ها از دیلم تا چرینداس سکونت دارند و بارتلد نیز این موضوع را تایید میکند. حمزه اصفهانی هم دیلمیان را اکراد طبرستان می نویسد و ما در مازندران یک گروه به نام کِرد داریم که متفاوت از قوم کُرد هستند و کرد ها خود را طبری میدانند بنابراین خواستگاه دیلمیان تیره کرد و قوم طبری بود و در طرائف المقال ذکر شده که مردم گیلان و مازندران از قوم طبری هستند. البته دکتر منوچهر ستوده طایفه گیل و گیلک را طایفه ای از قوم طبری میداند و ما در مازندران طایفه گیلک و گیل داریم. البته ما به کشاورزان روستایی و رعایا گلک میگید و به دامداران گالش میگیم. ما آمارد ها به خودمون مازرونی میگیم و این لفظ از نام قوم امارد هست و امارد ربطی به گیلان ندارد استرابون اقوام جلگه نشین را به ترتیب تپوری و هیرکانی و امارد و اناریاکه و کادوسی مینامد بنابراین شرق گیلان از قوم اناریاکه هست ولی اقوام کوهستان را به ترتیب کومشی و راگا و تپوری می نامد یعنی مردم کوهستان مازندران و شمال تهران تپوری بودند. برخی مورخین مانند اصطخری و ابن حوقل و ابوالقاسم جیهانی و صابی گیل ها را طایفه ای از قوم عرب بنی ضبه معرفی نمودند. استرابون و سبدوس گیل ها را طایفه ای از قوم سکایی معرفی کردند. ریشه گیل ها درست مشخص نیست اینکه عرب بودند یا سکایی بودند با توجه به اینکه گیل یکی از طوایف ایل کلهر قوم کرد هم هست. ما آملی های جلگه نشین مازرونی یعنی آمارد هستیم و سکنه کوهستان آمل هم طبری و تات یعنی از قوم تپوری هستند. البته طبری و مازرونی با هم تلفیق شدند و اکثر بزرگان آمل را طبری مینامیدند چون اکثر زوایف آمل ریشه در کوهستان دارند. در پایان قوم طبری به هشت تیره مازرونی و کوهی و گلک و گالش و تات و مختاباد و کرد و کتول تقسیم میشن یعنی خودشونو با این هشت نام معرفی میکنند. به نظرم امارد ها همون تپوریها بودند چراکه در روایت کوینت کورس و اریان این دو قوم کنار هم زندگی میکردند همانطور که مازرونی و طبری کنار هم هستند. ریشه آمل هم طبق روایت متون پهلوی به مزدکیان میرسد ولی ابن اسفندیار ساخت آمل را به فیروز پادشاه بلخ نسب میدهد که به عشق آمله دختر اشتاد دیلمی که ساکن طبرستان شده بود این شهر را ساخت که این بیشتر یک افسانه هست چرا که چنین پادشاهی وجود ناداشت و آمله هم نامی عربیست و امل لفظ مازرونی هست. در آخر گیلک ها طبق منابع تاریخی یا از نسل اعراب بنی ضبه هستند و یا از نسل گلای های سکایی هستند و ربطی به مارد های مازرونی و طبری های تپوریی ندارند هرچند در طرائف المقال گیلانی ها طبری نامیده شدند و بطلمیوس سکنه شرق گیلان را از قوم تپوری دانست.

      • سعید آمل گفته: ۱۷:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۸

        من به گیلان کار ندارم ولی گیلک یکی از طوایف قوم طبری هست که دو تیره از آنان در منطقه نور و سوادکوه سکونت دارند. قوم طبری به دسته های مازرونی و کوهی و تات و کتول و گیلک و گالش و کرد تقسیم میشه. گیلک در زبان طبری به معنی کشاورز و روستایی و رعیت هست و گالش به معنی دامدار و روستایی هست و کرد به معنی چوپان و روستایی هست و مازرونی به معنی جلگه نشین هست و تات به معنی کوهشنین هست و کتول به معنی کسی هست که بطور فصلی ییلاق و قشلاق میکنند و کوهی هم به معنی کوهنشین هست. گیلکی یکی از گویش های زبان طبری هست که در غرب مازندران صحبت میشه و کتولی گویشی از زبان طبری هست که در استان گلستان صحبت میشه و مازرونی گویشی از زبان طبری هست که در شرق و مرکز مازندران صحبت میشه و تاتی گویشی از زبان طبری هست که در جنوب مازندران صحبت میشه. من خودم از دسته مازرونی هستم و به زبانم مازرونی میگم. طبری ها بازماندگان قوم تپوری و آمارد هستند و مازرونی ها همان ماردها هستند که بعد مازد و مازند نام گرفتند. قوم تپوری و ماردی همزمان با اسکندر جنگیدن و نام هردو قوم همزمان با هم در کتب مورخین یونان باستان آمد هرچند مورخین یونانی گفتند که امارد ها به گرمسار کوچانده شدند ولی قطعا بخشی از طبری ها از قوم امارد هستند.

      • علی خورشیدیان گفته: ۰۴:۴۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۲۵

        تاریخ را قشنگ مطالعه کنید. مورخان یونان باستان فقط به جنگ دو قوم تپوری و ماردی که یک سرزمین مشترک داشتند با اسکندر اشاره کردند و اصلا اثری از گیلانی ها نبود. گیلک و گالش و تات قومیت نیستند و گیلک به معنی جلگه نشین و کشاورز و روستایی هست و گالش به معنی کوهنشین و دامدار و روستایی هست تات هم به معنی بومی و روستایی و غیر ترک هست. من اهل دودانگه ساری هستم و به خودمون گالش و به زبانمون گالشی میگیم ولی ساروی ها به خودشون مازندرونی و به زبانشون مازندرونی میگن روستاهای سمت بهشهر و گلوگاه به خودشون تات و به زبانشون تاتی میگن برخی سمت جلگه رامسر به خودشون گیلک و به زبانشون گیلکی میگن ولی کوهنشین های رامسر به خودشون گالش و به زبانشون گالشی میگن. همه ما یکی هستیم و از قوم تبری هستیم به همان اندازه که من گالش مازندرانی و تبری هستم به همان اندازه یک مازندرونی و یک تات و یک گیلک مازندرانی و تبری هست. حتی دیلمیان هم به زبان خود زفان طبری میگفتند هرچند بیشتر مورخین صدر اسلام مانند صابی و اصطخری و ابن رسته گیل ها را از طایفه عرب بنی ضبه میدانستند ولی لفظ گیل در خود گیلان هم به معنی جلگه نشین و کشاورز هست و کوهنشین های گیلان یعنی گالش ها و تات ها به سکنه جلگه گیل و گیلک میگن و گیلک هم منسوب به گیل یعنی جلگه هست. آمل برای ما نماد قوم آمارد هست و هنوزم مردم جلگه مازندران به خود مازرونی یعنی ماردی میگن چون از قدیم و الایام ماردی ها سکنه جلگه بودند. ضمنا طبرستان یعنی گیلان و مازندران و گرگان و ری و سمنان و طالقان و الموت. تا ملاط لنگرود هم بخشی از مازندران بود که مازندران هم بخشی از طبرستان بود بنابراین تاریخ شرق گیلان مرتبط با مازندران هست و به همان اندازه که متعلق به گیلان فعلی است متعلق به مازندران هم هست.

        • گالش دیلمی گفته: ۰۷:۱۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۹

          کی گفته گالش قوم نیست؟ تمام مردم کوهستان شرقی گیلان به خودشون گالش و به زبانشون گالشی میگن. ریشه ما گالش ها به قوم دیلمی میرسه یعنی زبان گالشی در اصل همان زبان دیلمی هست. ما گالش های گیلان نه گیلک هستیم و نه تبری هستیم و نه مازنی هستیم حالا گالش های مازندران خودشونو تبری و مازنی میدونند به خودشون مربوطه ولی گالش گیلان فقط و فقط دیلمی هست. گیلان بخشی از دیلم بود و متعلق به ما دیلمی هاست و بقول اصطخری دیلم سهل و جبل است و سهل را جیلان نامند و جبل را دیلم اصلی نامند. یک کتابی خوانده بودم که نوشته بود با کوچ آمارد ها مردمان دیلمی از نواحی جنوبی جایگزین آمارد ها شدند و مورخان یونانی به قوم دیلم با اسم دلومایی میشناختند.

  • کاوه گفته: ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۹/۵

    برخلاف نظر شما که سعی کردید با جعل و داستان پردازی فقط بخشی از حقایق قوم آمارد رو که باید اهدافتون مطابق هست بیان کنید و نظرات بیخود دیگه در مورد تاریخ ایران باستان من بخشی از نظر ریچارد فرای (سال ۱۹۹۵) , آملی کوهرت (سال ۲۰۰۷) محققین برجسته شرق شناسی و ایران شناسی دانشگاه هاروارد رو براتون گذاشتم باشد که از جعل تاریخ و تفرقه دست بردارید.

    مارد، اَمراد، آمار یا مرداها (به زبان سکایی: آمارد، Amard؛ به زبان پهلوی: آمویی، Amui) قومی آریایی و سکایی که در شمال ایران و در مجاورت رود آمردوس (سفیدرود) زندگی می‌کردند. در کتاب گیلان (سال ۱۳۸۰) قوم آمارد قومی مستقل شناخته می‌شوند. شاید تات‌ها و دیلمیان و آموییان را بتوان فرزندان آنان دانست..[۱] آماردها بنابر نظر ریچارد فرای (سال ۱۹۹۵) , آملی کوهرت (سال ۲۰۰۷) و دانشنامه ایرانیکا، یک قوم آریایی بودند[۲].

    مردم این قبیله آریایی پیش از ورود گروه‌های بعدی آریایی‌ها یعنی ماد، پارس و پارت در قسمتی از مازندران و گیلان کنونی زندگی می‌کردند. نام اصلی این قبیله آمو بود که در فارسی باستان به آمرد یا اَمرد به معنی زیان‌بخش و ویرانگر تبدیل شد. همچنین در برخی کتاب‌ها به آنها «مارد» نیز گفته‌اند. آنها مردمی جنگجو و هنرمند بودند و با همسایگان خود در کشمکش دایمی بودند. هم اسکندر مقدونی با آنها جنگیده است هم فرهاد پنجم اشکانی که آنها را به سوی قفقاز در غرب دریای خزر رانده است. برخی معتقدند شعبه‌ای از قبیله آماردها در کنار رود جیحون می‌زیسته‌اند. نام آمو دریا از این قوم گرفته شده‌است. نام گذشتهٔ سفیدرود گیلان نیز در قدیم آمرد یا آمادای بوده است. یکی از مناطق باستانی مهم ایران که می‌توان به این قوم نسبت داد تپهٔ مارلیک گیلان و تخته‌سنگ‌های کناریه رودهراز است. در آنجا هنر پیشرفته و زیبای سفالگری و زرگری آماردها برای ما به یادگار مانده‌است.

    • گیلکم گفته: ۲۰:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۷/۱

      جمع کنید این بساط آریاییتون رو،این دروغهای دوره پهلوی دیگه دوره اش تموم شده
      درگیلان ومازندران ما مردمی با فرهنگ ،زبان ونژادی جدا از کویر ایران زندگی مبکردند
      تمدنهای مارلیک و املش ثابت کرده که مردمان این سامان هیچگونه ارتباط زبانی ونژادی
      با به اصطلاح آریاییها نداشتند و خیلی قبلتر از آنها دارای تمدن وخط بودیم،شما برو بیشتر
      مطالعه کن عزیزم.

      • تورک گفته: ۱۴:۲۶ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۲

        نمیشه آقا نمیشه!! همه جا باید بشه عاریایی و همه باید بشن فارص تبار!!

        • مازیار گفته: ۱۰:۲۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۱۳

          آریایی هم نباشن توووووووووورچ نیستن

  • مهدی گفته: ۲۳:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۳۰

    اماردها در جلگه هم زندگی میکردن در مجاورت رودخانه سپید رود فقط کوه نشین نبودن

  • مازرونی ریکا گفته: ۰۸:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۷

    شرق گیلان از قوم آناریاکه بودند ولی جلگه مازندران از قوم آمارد بودند و کوهستان مازندران از قوم تپوری بودند. استرابون سرزمین های جلگه را به ترتیب از شرق به غرب این گونه نام میبرد: هیرکانی، آمارد، آناریاکه، کادوسی، ویتی، آلبانی. استرابون سرزمین های کوهستان را از شرق به غرب اینگونه نام میبرد: کومش، خوار، راگا، تپوری. بنابراین سکنه شرق گیلان آناریاکه بودند و سکنه مازندران هم آمارد بودند. ما مازندرانی ها از قوم آمارد هستیم. زمان اشکانیان تپوری ها یعنی طبری ها وارد جلگه میشن و آمارد ها به منطقه خوار در گرمسار کوچانده میشن از آن پس نام آمارد کمرنگ میشود و نام تپوری پر رنگ میشود به گونه ای که بطلمیوس سکنه دیلم تا بابل را تپوری مینامد. بعد از اسلام تپوری ها طبری نام میگیرند که ما در محلی بهشون تَوری میگیم. اما ما جلگه نشین ها به خودمون مازرونی یا مازندی میگیم که همون لفظ مارد و آمارد هست. یعنی مازندرانی ها جلگه نشین امارد هستند و مازندرانی های کوهنشین تپوری هستند ولی به دلایلی به کل سکنه مازندران طبری میگفتند و در اسناد خطی هم که دیدم متوجه شدم تمام سکنه را طبری خطاب میکردند ولی نام مازندرانی هم قطعا بوده که امروز ما استفاده میکنیم. تات های مازندران هم تپوری هستند چون کوهنشین هستند. البته ما مازرونی ها خودمونو طبری میدونیم چون مازرونی های مازندران مثل تات های مازندران زیرمجموعه قوم طبری هستند.

  • گیلمرد آریایی گفته: ۲۲:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۳

    هرودوت آمارد را جز طوایف دهگانه پارس ذکر کرده. گیل ها یک قوم سکایی و آریایی بودند چون سکاها یکی از طوایف آریایی بودند بعضی مورخین حتی دیلمی ها را هم سکایی و اریایی نامیدند. استرابون کادوسی و کرتی و تپوری را جز اقوام ماد تبار ذکر کرده یعنی این سه قوم ماد تبار و آریایی بودند. یک عده فکر کردند اگه با اسم آریایی ستیز کنند خیلی روشن فکر و با کلاس هستند. نه عزیز دلم ما گیلانی ها با افتخار ایرانی و آریایی هستیم و گیلان خاک همیشگی ایران عزیز هست. گیل و دیلم و تبری و تالش و گرگانی جدا از قوم فارس و کرد و لر و بلوچ و آذری نیستند. امو اول ایرانی ایسیم بعد گیلانی ایسیم ای فراموش نوکونین.

    • ویراف مقدس گفته: ۱۷:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۵/۸

      شما بیشتر مطالعه کنید تپور ها و کادوسیان کاملا با آماردها متفاوتند ، استرابون و هرودوت طایفه آمارد و دروپیک ها رو جز طوایف عشیره ای پارس ذکر کردند ، حالا شماها طبق کدوم رفرنس آماردها رو غیر ایرانی میدونید در نواحی کوهستانی استان فارس هنوز بقایای قلعه تیر مردان و طوایف مردی وجود داره

  • علیرضا اردلان لاهیجان گفته: ۱۳:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۸/۵

    گیلان تلفیقی از اقوام مختلف هست. من خودم کرد اردلان هستم و اجدادم از قرن ها قبل ساکن لاهیجان هستند و بخشی از ما ساکن رشت و انزلی هستند و نام خانوادگی اردلان و بنی اردلان و … را دارند. کردهای چمخاله لنگرود کردهای رشوندی رشت کردهای عمارلو رودبار و کردهای اشکورات و کردهای منطقه تالش از دیگر کرد های گیلان هستند. علاوه بر این تات های رودبار و لرهای لوشان و ترک های انزلی و منجیل و استارا و رشت و گالش های سیاهکل و دیلمی های سیاهکل و اشکورات و تالش های فومن و رشت و رضوانشهر و هشتپر را باید بهش اضافه کرد. از قدیم اقوام روس و گرجی و ارمنی و فارس و بختیاری و مازنی و سمنانی هم به گیلان آمدند و پیش از آن هم اعراب وارد گیلان شدند که سادات گیلان از نسل اعرابی منتسب به علویان و سادات کیایی هستند. گیلان منطقه تک قومیتی نیست بلکه تلفیقی از اقوام مختلف هست. همسر بنده از فارس های اصفهان هست که زمان پهلوی به لاهیجان آمدند. هیچ جای ایران تک قومیتی نیست حتی در کرمانشاه علاوه بر کردها اقوام لک و لر و فارس هم سکونت دارند یا در ارومیه علاوه بر ترک ها اقوام کرد و آشوری و ارمنی هم سکونت دارند.من علاوه بر اینکه کرد هستم خودم را یک گیلانی و ایرانی میدانم تنها قومیت من کرد هست ولی سرزمین من گیلان هست و کشورم ایران هست.

  • تورک اوغلی گفته: ۱۹:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۶

    تورک های گیلان را حذف شدند. تورک ها یکی از قدیمی ترین اقوام گیلان و دیلم هستند و حتی منابعی وجود دارد که ثابت میکند دیلمی ها تورک بودند و اسلم بن عمرو ترکی دیلمی یکی از مشهورترین تورکی های دیلم بود و هنوزم سکنه منجیل و هرزویل و لوسان تورک هستند و به زبان تورکی صحبت میکنند و سکنه طارم هم تورکند و طارم یکی از مراکز دیلمیان بود. جدای از این ها نصف سکنه انزلی گیلان تورک هستند حتی نصف سکنه گلوگاه مازندران هم تورک هستند. علاوه بر این تمام سکنه آستارا و نصف جمعیت تالش هم تورک هستند و بخش قابل توجهی از سکنه رشت هم تورک هستند و بخشی از جمعیت رودبار هم تورک هستند که با تات های رودبار کاملا متفاوتند. تورک ها در کنار تالش و گیلک و گالش و تات و کرمانج از اقوام قدیمی گیلان و دیلم هستند ولی همیشه نام تورک ها را حذف میکنند که این سیاست از زمان رضا پهلوی در دستور کار قرار گرفت و هنوزم ادامه دارد مانند دریای خزر که در زمان رضا پهلوی نامش را دریای مازندران گذاشتند در حالی که تمام سکنه ساحل خزر این دریا را دریای خزر مینامند نه نام های جعلی که توسط یهودی ها و یونانی ها و غربی ها و پهلوی ها رواج یافت. قبل از ورود آریایی ها یعنی مازنی و گیلک و تالش و فارس مردمان تورک یعنی تورک های کاسی و تورک های گوتی و تورک های توروک و تورک های اورارتویی و تورک های ایلامی و تورک های سومری در ایران سکونت داشتند که همگی التصاقی زبان بودند و زبانی شبیه به تورکی داشتند.

  • ریکا بار کو سرایی گفته: ۱۶:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۰

    به تورک اوغلی
    سلام آقا ببین در زمان شاهای صفوی شاید برخی از قزلباش ها به گیلان تبعید شده باشند ولی تورک ها در اصل تاتار هستند یعنی سالهای خیلی دور از سیبری به شمال غربی و شرقی ایران مهاجرت کردند اما شما چرا الکی میگی که اقوام خطه شمال تورک هستند این یک حرف مندراوردیه وکاملا ارزشی نداره برو تحقیق کن بعد بیا حرف بزن یدفا ده ایجور گب بزی چو همرا زنم تا تراگبنم

  • حسین افشار گفته: ۱۵:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۱

    چه کسی گفته تورک ها تاتار هستند تاتار خودش یکی از شاخه های خیلی کوچک قوم تورک هست. قومی به نام توروک پنج الی سه هزار سال پیش در غرب ایران یعنی آذربایجان و کوردستان سکونت داشتند و از طرفی تورک های سمت روسیه به خود توروک میگن و تورک های ایران و تورکیه به خود تورک میگن و تورک های آذربایجان به خود آذری یا آذربایجانی میگن و تورک ها تورکمن هم به خود تورکمن میگن و در آسیای مرکزی هم تورک ها از الفاظ قزاق و قیرقیز و ازبک استفاده میکنند پس لفظ تورک قدمت زیادی در ایران دارد و نواحی سپیدرود تا دریاچه اورمیه تورک نشین بودند که با مهاجرت آریایی ها یعنی ماد و پارس که همان کورد و فارس میشن تورک ها از قدرت کنار رفتند. شمال ایران همیشه تورک داشت یعنی شمال رود گرگان خاک تورکمن ها بود و غرب گیلان و جنوب گیلان خاک تورک ها بود و ما بقی شمال خاک مردمان هیرکانی و تپور و آمارد و کادوس بود ما که نمیگیم کل شمال خاک تورک ها بود ولی بخشی از شمال خاک تورک ها بود الان در املش و رودبار کتیبه های تورکی اورارتویی پیدا شده اورارتویی ها اجداد تورک های آذربایجان بودند که در آذربایجان سکونت داشتند و زبانشان مثل تورکی التصاقی بود. الان آستارا و منجیل و لوشان و هرزویل ترک نشین هستند و نصف جمعیت انزلی و تالش هم ترک هستند و همه کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکنند چندین مورخ رومی سکاها را تورک نامیدند و مورخین یونانی هم گلای ها را سکایی نامیدند یعنی احتمالا گلای ها یعنی اجداد گیل ها هم تورک بودند چون گلای در قفقاز شرقی یعنی کشور تورک آذربایجان سکونت داشتند و بعد به شمال ایران آمدند و در اثر ارتباط با آریایی ها فارس زبان و آریایی زبان شدند که زبان گیلانی ها هم تا نود درصد شبیه به زبان فارسی و کردی و مازنی و لری هست ولی تورک های آذربایجان و تالش و رودبار توانستند جلوی فارسیزه شدن زبان خود را بگیرند و زبانشان همچون اجداد اورارتویی و توروک و ایلامی و سومری شان التصاقی باقی بماند. ما همه ایرانی هستیم ولی درست نیست یک قوم باستانی را به کل حذف کرد ما تورک ها حق داریم مثل بقیه مردم با هویت و زبان خودمون زندگی کنیم. در گیلان به تورک ها خیلی جفا میشود ولی میبنیم در گیلان با گیلک و تالش و گالش و تات و دیلمی و مازنی و لر و لک و کرد و کرمانج به خوبی رفتار میشود حداقل به دنبال حذفشان نیستید این ها همه سیاست پانفارس هاست تا قوم تورک را از ایران حذف کنند مثلا نصف همدان و نصف قزوین تورکند ولی این دو استان را فارس و تات و لر معرفی میکنند یا شهرستان های شرقی کردستان مثل قروه و بیجار تورک هستند اما همگی را کورد نشان میدهند ما تورک ها هم حق و حقوقی داریم نباید ما را حذف کرد.

  • در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
    • لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی یا گیلکی تایپ کنید.
    • نظرات در ارتباط با همین مطلب باشد در غیر اینصورت از « فرم تماس با مدیریت » استفاده کنید.
    • «مدیر سایت» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
    • از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور یم.
    • نظرات پس از تأیید مدیریت سایت منتشر می‌شود.



    جستجو
    مدیریت
    سایت کرکان بندرانزلی با دامنه
    www.kargan.ir
    نیز در دسترس می باشد.
    مرحوم تقی کرکانی خان قدیم کرکان

    روستای کرکان در منطقه جلگه ای و در کنار جاده کپورچال-آبکنار واقع شده دارای نسق 85 ساله (تاتاریخ 1363 شمسی)بوده و از نظر ثبتی جزء بخش 7 حومه انزلی و سنگ شماره 6 میباشد و مسافتش تا کپورچال 7 کیلومتر و تا انزلی 27 کیلومتر است . . .

    تبلیغات
    HTML
    محبوب ترین مطالب
    بازدید از سایت